
کتاب یک بغل تنهایی ام
معرفی کتاب یک بغل تنهایی ام
کتاب «یک بغل تنهاییام» اثری از «مژگان جعفرزاده» است که نشر نظری آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از شعرهای معاصر فارسی است که در سال ۱۴۰۲ به چاپ رسیده و دغدغههای عاطفی، تنهایی، عشق و رنجهای انسانی را در قالب شعر بیان میکند. «یک بغل تنهاییام» با زبان شاعرانه و نگاهی به زوایای پنهان احساسات، تجربههای زیستهٔ شاعر را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یک بغل تنهایی ام
در «یک بغل تنهاییام» سرودههای «مژگان جعفرزاده» در قالب مجموعهای از شعرهای نو و کلاسیک گرد آمدهاند. این کتاب در دستهبندی شعر معاصر فارسی قرار میگیرد و فضای آن سرشار از مضامین عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است. شاعر با بهرهگیری از تصاویر و استعارههای ملموس، به بیان تجربههای شخصی و جمعی میپردازد و مفاهیمی چون تنهایی، جدایی، امید، شکست و بازسازی را در شعرهای خود بازتاب میدهد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر شعر بهتنهایی دنیایی مستقل دارد و درعینحال، در کنار دیگر شعرها، روایتی از فرازونشیبهای زندگی و احساسات انسانی را شکل میدهد. این مجموعه، با توجه به سال انتشار و فضای اجتماعی معاصر، بازتابدهندهٔ دغدغههای نسل امروز و چالشهای زیستی و عاطفی آنان است. قالب کتاب، مجموعه شعر است و هر قطعه، با زبانی تصویری و گاه تلخ، به واکاوی درونیات شاعر میپردازد.
چرا باید کتاب یک بغل تنهایی ام را بخوانیم؟
«یک بغل تنهاییام» با پرداختن به احساسات عمیق انسانی، فرصتی برای همدلی با تجربههای مشترک و فردی فراهم میکند. این کتاب، با شعرهایی که از دل تنهایی، عشق، شکست و امید سروده شدهاند، مخاطب را به تماشای زوایای پنهان دل و ذهن انسان دعوت میکند. شعرهای این مجموعه، گاه با تلخی و گاه با امید، به بیان لحظات ناب و دردناک زندگی میپردازند و میتوانند برای کسانی که به دنبال لمس صادقانهٔ احساسات و بازتاب آنها در قالب شعر هستند، جذاب باشند. همچنین، این اثر میتواند الهامبخش کسانی باشد که در جستوجوی بیان احساسات خود از طریق ادبیات هستند یا به دنبال همدلی با تجربههای مشابهاند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، کسانی که دغدغههای عاطفی، تنهایی، عشق و جدایی را تجربه کردهاند یا به دنبال همدلی با احساسات انسانی هستند، مناسب است. همچنین، برای مخاطبانی که به شعرهای با مضامین اجتماعی و فلسفی علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب یک بغل تنهایی ام
«من از مرداب چشمانت همین یکبار میترسم از این که میدهی خود را فقط آزار میترسم کمین اشکها را پشت چشمان تو میبینم شبیخون میزند هر دفعه و صدبار میترسم چرا صحرا شده این چهرهٔ غمگینتر از باران؟ بیابان میشوی در ورطهٔ تکرار میترسم بنازم اخمهایت را گره کردی به چشمانم هم از این ریسمان و هم از این دیدار میترسم به پایت آمدم آنقدر که لنگید پاهایت من از نامردان و زخمهٔ لیچار میترسم کلاف خویشتن را من بهم پیچیدم و ماندم ازین تنها شدنها از سر اجبار میترسم درین سلول تنهایی... ازین دیوار میترسم»
حجم
۴۸۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۴۸۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه