
کتاب فیلم های کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر
معرفی کتاب فیلم های کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر
کتاب فیلمهای کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر (مجموعه داستان) نوشته مهدی نوری و منتشرشده توسط نشر سنجاق بهصورت الکترونیک، مجموعهای از داستانهای کوتاه و معاصر و ایرانی است که ریشه در ایدههایی دارند که ابتدا قرار بود به فیلمنامههای کوتاه تبدیل شوند. این داستانها با محوریت تنهایی انسان معاصر و تلاش شخصیتها برای رهایی از سرگشتگی، به روایت زندگیهای روزمره و دغدغههای انسانی میپردازند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فیلم های کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر
در مجموعه داستان فیلمهای کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر، با مجموعهای از روایتهای کوتاه روبهرو هستیم که هرکدام از دل ایدههایی برآمدهاند که ابتدا قرار بود به فیلمنامه تبدیل شوند. برخی از این داستانها، بازنویسی فیلمنامههایی هستند که به فرم داستان کوتاه درآمدهاند و برخی دیگر از ابتدا با زبان داستانی شکل گرفتهاند. این کتاب در قالب داستان کوتاه، به زندگی شخصیتهایی میپردازد که با رنجهای مزمن، تنهایی و دغدغههای انسانی دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، جهانی مستقل دارد و درعینحال دغدغههای مشترکی چون جستوجوی معنا، حسرتهای بهجامانده و تلاش برای عبور از موانع درونی را دنبال میکند. فضای داستانها اغلب در بستر زندگی روزمره و روابط خانوادگی یا اجتماعی شکل میگیرد و نویسنده با نگاهی جزئینگرانه، لحظات حساس و تصمیمساز شخصیتها را به تصویر کشیده است. این مجموعه نمونهای از داستاننویسی معاصر ایران است که با بهرهگیری از عناصر سینمایی و روایی، تجربههای زیسته و خیال را در هم میآمیزد.
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
هر داستان از کتاب فیلمهای کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر، با موقعیتی خاص آغاز میشود که شخصیت اصلی را درگیر چالشی عاطفی یا وجودی میکند؛ برای نمونه در داستان خالهپری، فضای خانه و مناسبات خانوادگی، بستری برای بازخوانی خاطرات و حسرتهای پنهان پدر خانواده میشود؛ جایی که گذشته و حال در هم میآمیزند و رازهای قدیم در رفتارهای روزمره بازتاب مییابند. داستان با جزئیات دقیق از آمادهشدن برای مهمانی و گفتوگوهای صمیمانه میان اعضای خانواده، بهتدریج لایههای عمیقتری از احساسات و دلبستگیها را آشکار میکند. در داستان دیوار دبستان، شخصیت اصلی که سالها است از دوران کودکی فاصله گرفته، با بازگشت به مدرسهی قدیم و مواجهه با دیوار بلند دبستان، بهسراغ آرزوی تحققنیافتهی کودکیاش میرود. این داستانْ حسرتها و آرزوهای بهجامانده از گذشته را با طنزی تلخ و نگاهی انسانی روایت میکند و نشان میدهد که برخی خواستهها اگر به وقت خود محقق نشوند، تنها به حسرت بدل میشوند. در داستان دیگری، شخصیت مردی سالخورده با بیماری قلبی روبهرو است و در مواجهه با تنهایی و اضطراب، به بازنگری در زندگی و روابطش میپردازد. این داستانها با تمرکز بر لحظات گذار، انتخاب و مواجهه با واقعیتهای تلخ یا شیرین زندگی، تصویری از انسان معاصر ارائه میدهند که در جستوجوی معنا و آرامش است. دغدغههای مشترک این داستانها تنهایی، حسرت، امید و تلاش برای عبور از موانع درونی است.
چرا باید کتاب فیلم های کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی که از دل ایدههای سینمایی و تجربههای زیسته شکل گرفتهاند، فرصتی برای تماشای زندگی از زاویهای تازه فراهم میکند. هر داستان با پرداختن به لحظات حساس و تصمیمساز شخصیتها، خواننده را به تأمل دربارهی روابط انسانی، خاطرات و حسرتهای شخصی دعوت میکند. استفاده از عناصر سینمایی در روایت، به داستانها عمق و جذابیت ویژهای بخشیده است. مواجهه با شخصیتهایی که درگیر تنهایی، انتخاب و عبور از گذشتهاند، میتواند برای هر کسی که دغدغهی فهم بهتر خود و دیگران را دارد، تجربهای ارزشمند باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به داستان کوتاه معاصر، کسانی که به روایتهای انسانی و دغدغههای وجودی توجه دارند و همچنین افرادی که به تجربههای زیسته و جزئیات زندگی روزمره علاقهمند هستند، مناسب است. همچنین این اثر به کسانی که به عناصر سینمایی در ادبیات علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب فیلم های کوتاهی که ساخته نشدند و چند داستان دیگر
«سارای خردسال با آن موهای بور و زیبایش روی یکی از صندلیهای سالن انتظار آموزشگاه نشسته و مشغول نقاشی در دفترش بود. در کنارش چترِ بزرگسالانهای به دیوار تکیه داده شده بود و در سوی دیگرش، روی صندلی، کیسه پلاستیکیِ خریدها قرار داشت.
صدای آموزگاران و زبانآموزان انگلیسی که گاهی همصدا مطالبی را تکرار میکردند فضا را پُر کرده بود، و رفت و آمد معمول زبان آموزانِ نوجوان، در جریان بود.
افروزخانم، سرایدار میانسال آموزشگاه درحالیکه مشغول شستن ظروف در آبدارخانه بود، با صدای بلند گفت: «ساراخانم، شما همونجا نشستی دیگه؟»
سارا جواب داد: «بله.»
«آفرین، حالا بگو ببینم چی خریدی؟»
سارا دست از نقاشی برداشت و وسایل داخل کیسه را زیر و رو کرد و گفت: «اوم... پودرکیک...»
افروزخانم بدون آنکه از آبدارخانه بیرون بیاید گفت: «بلند بگو که منم بشنوم.»
سارا با صدای بلند از نو شروع کرد: «پودر کیک، ژلاتین، شمع پنجسالگی، کاغذ رنگی...»
دخترانِ نوجوان در کلاس نشسته بودند. آموزگارشان آذر، با آن قد بلند و ظاهر آراسته، مقابل تختهٔ سفید ایستاده بود و با تسلط کامل، با ماژیک حروف انگلیسی را روی تخته مینوشت و همزمان میخواند.»
حجم
۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه