
کتاب داستان هایی برای دخترم مرسانا
معرفی کتاب داستان هایی برای دخترم مرسانا
کتاب الکترونیکی «داستانهایی برای دخترم مرسانا» نوشتهٔ محسن ایمانزاده را نشر ماهواره منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با نگاهی به تاریخ، فرهنگ و باورهای مردم ایران، به روایت زندگی شخصیتهایی میپردازد که در بستر سنتها و باورهای اجتماعی رشد یافتهاند. نویسنده در این اثر، دغدغههایی چون مبارزه با خرافهگرایی، جهل و بدعتهای رایج در جامعه را از خلال روایتهایی با پسزمینهٔ تاریخی و اجتماعی به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب داستان هایی برای دخترم مرسانا
«داستانهایی برای دخترم مرسانا» اثری در قالب داستان کوتاه است که با محوریت روایتهای تاریخی و اجتماعی، به بررسی تأثیر باورها و سنتها بر زندگی افراد میپردازد. محسن ایمانزاده در این کتاب، داستانهایی را روایت کرده که هر یک به نوعی بازتابدهندهٔ دغدغههای فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ ایرانی هستند. کتاب در دو بخش اصلی شکل گرفته است: بخش نخست با داستان «شمرخون» به زندگی فردی به نام حسن در روستای طولارود میپردازد و بخش دوم با عنوان «شوهرخ» به روایت زندگی کوروش، داریوش و اسکندر و فراز و نشیبهای دولت هخامنشیان اختصاص دارد. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان، ضمن حفظ استقلال روایی، در خدمت انتقال پیامهایی دربارهٔ حقیقتجویی، مبارزه با جهل و اهمیت شناخت ریشههای تاریخی و فرهنگی قرار گرفته است. این اثر با بهرهگیری از عناصر داستانی و گاه شعرگونه، تلاش دارد مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش باورها و سنتها در شکلگیری سرنوشت افراد و جوامع دعوت کند.
خلاصه داستان داستان هایی برای دخترم مرسانا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستان «شمرخون»، حسن مرادی، مردی با چهرهای متفاوت و بیماری مادرزادی، در روستای طولارود به دنیا میآید. او از کودکی به دلیل ظاهرش مورد بیمهری و طرد جامعه قرار میگیرد و تنها نقش تعزیهای که به او سپرده میشود، نقش شمر است؛ نقشی که باعث میشود بیشتر از پیش از سوی اهالی روستا مورد نفرت و تمسخر قرار گیرد. با وجود این، حسن با تلاش و پشتکار، به تحصیل در رشتهٔ ادبیات میپردازد و به دانشگاه راه مییابد. او در کنار تحصیل، به مطالعهٔ متون تاریخی و مذهبی علاقهمند میشود و با نقد بدعتها و خرافههای رایج در مراسم مذهبی، سعی میکند آگاهیبخشی کند. با این حال، پافشاری او بر حقیقت و مخالفت با سنتهای نادرست، موجب طرد بیشترش از سوی مردم میشود. در نهایت، حسن با بیماری و تنهایی دستوپنجه نرم میکند و در مسیر زندگیاش، با فداکاری جان خود را برای نجات یک خانواده به خطر میاندازد. در بخش «شوهرخ»، داستان زندگی کوروش از تولد تا نوجوانی و پادشاهی روایت میشود. کوروش که به دلیل پیشگوییها و خوابهای پدربزرگش آستیاگ، از همان بدو تولد در معرض خطر قرار میگیرد، با کمک چوپانی نجات مییابد و در دامان خانوادهای دیگر رشد میکند. او به تدریج هویت خود را مییابد و با شجاعت و عدالتخواهی، محبوبیت کسب میکند. داستان به توطئهها، دسیسهها و نبردهای قدرت در میان مادها و پارسها میپردازد و نشان میدهد که چگونه کوروش با اتکا به خرد و حمایت اطرافیانش، مسیر سرنوشت خود را رقم میزند. این روایت، ضمن بازآفرینی وقایع تاریخی، بر اهمیت انتخاب، اراده و مبارزه با ظلم و جهل تأکید دارد.
چرا باید کتاب داستان هایی برای دخترم مرسانا را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران دارند، فرصتی برای بازاندیشی در باورها و سنتهای اجتماعی فراهم میکند. «داستانهایی برای دخترم مرسانا» نهتنها به زندگی شخصیتهایی میپردازد که در سایهٔ تعصبات و قضاوتهای اجتماعی رشد یافتهاند، بلکه با پرداختن به موضوعاتی چون حقیقتجویی، فداکاری و نقد خرافهگرایی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش فرد در تغییر جامعه دعوت میکند. روایتهای کتاب، با ترکیب عناصر داستانی و تاریخی، به خواننده امکان میدهد با لایههای پنهان فرهنگ و تاریخ ایران آشنا شود و نسبت به ارزشهای انسانی و اجتماعی حساستر گردد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه با مضامین تاریخی و اجتماعی، پژوهشگران فرهنگ عامه، و کسانی که دغدغهٔ نقد سنتها و خرافهگرایی را دارند، مناسب است. همچنین برای نوجوانان و جوانانی که به دنبال شناخت ریشههای فرهنگی و تاریخی ایران هستند، میتواند جذاب و آموزنده باشد.
بخشی از کتاب داستان هایی برای دخترم مرسانا
«عصر عاشورا سال ۱۳۴۱ مردم طولارود در میدان روبروی مسجد ده جمع شده بودند تا آخرین بخش از تعزیه صحنه شهادت امام حسین (ع) را نظاره کنند. برای مردمانی که در قریه آنها برق وجود نداشت و خبرها با تأخیر شنیده میشد؛ این مراسم جذابیت خاصی داشت. آخرین اخباری که به آنها رسیده بود؛ خبر فوت بزرگترین مرجع تقلید ایران؛ سیدحسین طباطبایی بروجردی و سفر یوری گاگارین به فضا بود. تنها سرگرمی مردم روستا همین مراسم تعزیه بود که جذابیتی حتی بیش از مراسم شبهای احیا و نماز عید فطر داشت. بازیگرهای آن به غیر از یک نفر در حد آکتورهای سینما دارای محبوبیت و معروفیت بودند و همه آنان را با دست به یکدیگر نشان میدادند. این مراسم پنج روزه از پنجم ماه محرم شروع میشد و تنها فرد شقی و مخالفخوان شمر بود و مابقی افراد موافقخوان بودند. تعدادی از روستاییان هر ساله در این پنج شب به درب موافقخوانها پلومرغ برده و با احترام دقالباب میکردند و میرفتند. اما برای تنها مخالفخوان تعزیه، پشگل و تاپالههای حیوانات را در سبدهای حصیری پاره میگذاشتند و با پرتاب سنگ به سمت درب خانهاش فرار میکردند.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۷ صفحه