
کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام
معرفی کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام
کتاب الکترونیکی «هستی و هبوط انسان در اسلام» نوشتهٔ حمید پارسانیا و به همت نشر معارف منتشر شده است. این اثر به بررسی ابعاد هستیشناسی و انسانشناسی در اندیشهٔ اسلامی میپردازد و جایگاه انسان را در نسبت با عالم هستی و مفهوم هبوط از منظر دینی و فلسفی تحلیل میکند. کتاب در قالبی ناداستانی و پژوهشی، با رویکردی تطبیقی میان انسانشناسی اسلامی و مکاتب مدرن، به موضوعاتی چون قوس نزول و صعود، مراتب هستی، و تحولات تاریخی هبوط میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام
«هستی و هبوط انسان در اسلام» اثری پژوهشی و ناداستانی است که به قلم حمید پارسانیا نگاشته شده و نشر معارف آن را منتشر کرده است. این کتاب در مجموعهٔ مبانی نظری اسلام جای میگیرد و بهعنوان منبعی برای دانشجویان و علاقهمندان به فلسفه و انسانشناسی اسلامی تدوین شده است. ساختار کتاب بر پایهٔ تحلیل تطبیقی میان انسانشناسی توحیدی و سایر مکاتب انسانشناسی، بهویژه رویکردهای تجربی و فلسفی مدرن، شکل گرفته است. نویسنده با بهرهگیری از منابع عرفانی و فلسفی اسلامی، مفاهیمی چون هبوط، قوس نزول و صعود، مراتب هستی، و نسبت انسان با عالم را بررسی میکند. کتاب از منظر تاریخی نیز به تحولات اندیشهٔ انسان دربارهٔ خود و جهان، از اسطوره تا دوران مدرن، میپردازد و تلاش میکند تصویری جامع از جایگاه انسان در هستی و نسبت او با حقیقت متعالی ارائه دهد. قالب کتاب پژوهشی و تحلیلی است و مخاطب را با مباحث بنیادین فلسفهٔ اسلامی و انسانشناسی دینی آشنا میسازد.
خلاصه کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام
کتاب «هستی و هبوط انسان در اسلام» با طرح پرسشهایی بنیادین دربارهٔ جایگاه انسان در عالم هستی آغاز میشود و تلاش میکند با تکیهبر منابع اسلامی، تصویری متفاوت از انسان و نسبت او با عالم ارائه دهد. نویسنده ابتدا به معرفی انواع انسانشناسی میپردازد: انسانشناسی توحیدی، تجربی، فلسفی معاصر و کلاسیک، و اساطیری. در این میان، انسانشناسی توحیدی بر محور وحی و عقل و با تأکید بر نقش انسان بهعنوان خلیفهالله در عالم هستی، از سایر مکاتب متمایز میشود. در ادامه، مفهوم هبوط بهعنوان نزول انسان از مرتبهٔ الوهیت و عالم مثال به عالم طبیعت و ماده بررسی میشود. پارسانیا با تحلیل قوس نزول و صعود، مراتب هستی را به سه مرحلهٔ اصلی تقسیم میکند: عالم جبروت (خزائن)، عالم برزخ (ملکوت)، و عالم طبیعت (ملک). هبوط انسان نهتنها به معنای سقوط نیست، بلکه زمینهٔ صعود و بازگشت به مقام نخستین را نیز فراهم میکند. در این مسیر، مفاهیمی چون عشق و محبت، غربت و بیگانگی، و تلاش برای بازگشت به وطن اصلی انسان مورد توجه قرار میگیرد. کتاب همچنین به نقد انسانشناسی مدرن و پیامدهای آن برای انسان معاصر میپردازد و نشان میدهد که غفلت از ابعاد متعالی وجود انسان، به بحران معنا، بیگانگی و پوچی میانجامد. نویسنده با بررسی تطورات تاریخی هبوط، از اسطوره تا مدرنیته، تلاش میکند نشان دهد که انسان همواره در جستوجوی بازگشت به حقیقت و رفع غربت وجودی خود بوده است. در نهایت، «هستی و هبوط انسان در اسلام» بر اهمیت معرفت توحیدی و نقش آن در تبیین جایگاه انسان در عالم تأکید میکند و راهی برای عبور از تنگناهای انسانشناسی مدرن پیشنهاد میدهد.
چرا باید کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، به یکی از بنیادیترین پرسشهای فلسفه و دین، یعنی چیستی انسان و نسبت او با هستی، میپردازد. «هستی و هبوط انسان در اسلام» نهتنها به تبیین دیدگاه اسلامی دربارهٔ هبوط و صعود انسان میپردازد، بلکه با نقد مکاتب انسانشناسی مدرن، زمینهای برای بازاندیشی در باب هویت و معنای زندگی انسان معاصر فراهم میکند. مطالعهٔ این اثر به فهم عمیقتر مفاهیمی چون قوس نزول و صعود، مراتب هستی، و جایگاه انسان در نظام آفرینش کمک میکند و مخاطب را با میراث فلسفی و عرفانی اسلام در حوزهٔ انسانشناسی آشنا میسازد. همچنین، کتاب برای کسانی که دغدغهٔ معنای زندگی، بحران هویت یا نسبت علم و دین را دارند، میتواند افقهای تازهای بگشاید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، الهیات، علوم اجتماعی و علاقهمندان به انسانشناسی اسلامی مناسب است. همچنین، کسانی که به دنبال فهم عمیقتر نسبت انسان با هستی، معنای هبوط و صعود، یا نقد انسانشناسی مدرن هستند، از این اثر بهره خواهند برد. «هستی و هبوط انسان در اسلام» برای افرادی که دغدغهٔ هویت، معنویت و جایگاه انسان در جهان را دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هستی و هبوط انسان در اسلام
«انسان از جهان و جهان از انسان جدا نیست. به سخن دیگر آدم در متن عالم است و عالم در انسان حضور و ظهور دارد و از زبان او به شرح و تفسیر خود میپردازد. پیوند و وحدت انسان و جهان موجب میشود که آگاهی و معرفت آن دو نیز جدای از یکدیگر نباشد. هرکس جهان را بهگونهای همسان و هماهنگ با انسان میشناسد به انسان نیز به تناسب شناختی که از جهان دارد، علم مییابد. با این مقدمه پیوند و ارتباطات انسانشناسی و هستیشناسی آشکار میشود. هستیشناسی و انسانشناسی دو بخش از معرفت هستند. از اینرو بین هستیشناسی و انسانشناسی با اصل معرفت و نحوهٔ آگاهی و شناخت انسان نیز ارتباط وجود دارد. یعنی هستیشناسی و انسانشناسی هر فرد از افق معرفت او حاصل میشود و معرفت هر فرد نیز با شناخت او از آدم و عالم تناسب مییابد. هر فرد از افق آگاهی خود به شناختی هماهنگ از عالم و آدم دست مییابد و دریافت هر فرد همسان با آگاهی و شناخت او از انسان و هستی است. بنابراین بین سه مسئله معرفتشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی توازن برقرار است. کسی که در شناخت و معرفت دچار تشکیک شده باشد در هستیشناسی به سفسطه و نیهیلیسم و در انسانشناسی به نوعی عریان از اومانیسم میرسد. در این دیدگاه، ارادهٔ آدمی معیار و میزان همه اموری پنداشته میشود که در افق فرهنگ انسانی پدید میآید یا نابود میگردد.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه