
کتاب وهم وحشی
معرفی کتاب وهم وحشی
کتاب وهم وحشی نوشتهی میثم بابائی ملکآبادی (پرواز) مجموعهای از شعرهای معاصر فارسی است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالبی آزاد و با زبانی سرشار از تصویر و احساس، به کاوش در ژرفای هستی، طبیعت، تنهایی، عشق و معنای زندگی میپردازد. شاعر در این اثر، تجربههای زیسته و دغدغههای فلسفی خود را با نگاهی شاعرانه و گاه عرفانی در هم آمیخته و فضایی میآفریند که مرز میان واقعیت و خیال، روشنایی و تاریکی، امید و یأس را به چالش میکشد. وهم وحشی با بهرهگیری از عناصر طبیعت، مفاهیم وجودی و ارجاع به شاعران و متفکران بزرگ، سفری درونی را برای مخاطب ترسیم میکند که در آن، پرسشهای بیپاسخ و لحظات مکاشفه، جایگاه ویژهای دارند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وهم وحشی
وهم وحشی مجموعهای از شعرهای میثم بابائی ملکآبادی است که در آن، شاعر با زبانی تصویری و پرشور، به تجربههای زیسته و دغدغههای فلسفی خود میپردازد. این کتاب در دستهبندی شعر معاصر فارسی قرار میگیرد و مضامینی چون طبیعت، تنهایی، جستوجوی معنا، عشق، مرگ و مواجهه با خدا را در خود جای داده است. ساختار کتاب، شامل شعرهایی است که هرکدام بهگونهای مستقل اما در پیوند با یکدیگر، تصویری از سفر درونی شاعر را ارائه میدهند. مقدمهی کتاب، رویکرد شاعر را به شعر و زندگی روشن میکند و اشاره دارد که این اشعار حاصل لحظاتیاند که مرزهای منطق و احساس درهمتنیدهاند. در سراسر کتاب، ارجاعاتی به شاعران و متفکران بزرگ دیده میشود و شاعر با الهام از آنها، به بازتاب تجربههای شخصی و هستیشناسانه خود میپردازد. وهم وحشی نهتنها مجموعهای از کلمات موزون، بلکه سفری در لابیرنتهای هستی و تلاشی برای لمس حقیقتی است که گاه شیرین و گاه تلخ، گاه روشن و گاه سایهافکن است.
چرا باید کتاب وهم وحشی را بخوانیم؟
وهم وحشی با رویکردی متفاوت به شعر معاصر، تجربهای تازه از مواجهه با جهان و خود را پیشروی مخاطب میگذارد. این کتاب برای کسانی که به دنبال شعرهایی با مضمونهای عمیق، تصویرسازیهای بدیع و تاملات فلسفی هستند، جذابیت ویژهای دارد. شاعر در این مجموعه، مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابهجا میکند و با بهرهگیری از عناصر طبیعت و مفاهیم وجودی، فضایی میآفریند که مخاطب را به تامل و مکاشفه دعوت میکند. وهم وحشی فرصتی است برای لمس لحظات ناب زیستن، تجربهی تنهایی، شور هستی و جستوجوی معنا در جهانی پر از ابهام و زیبایی. این کتاب میتواند الهامبخش کسانی باشد که به دنبال نگاهی تازه به زندگی، عشق، مرگ و رابطهی انسان با طبیعت و خدا هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان شعر معاصر فارسی، دوستداران تاملات فلسفی و هستیشناسانه، کسانی که دغدغهی معنای زندگی، تنهایی، طبیعت و تجربههای عمیق انسانی دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال شعرهایی با تصویرسازیهای قوی و زبان احساسی هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب وهم وحشی
«دیرزمانی است که از احتماع انسانها به جمعهای سبز درختان پناه بردم طبیعت حنگل و کوهستان پیوستن به فسفرههای معلق در هوا و تلوتلو خوردن بر لایههای رقیق هنگامهی وزش بادهای وحشی که از میان برگهای عط رآلود بهسيجم هجوم آوردند مثل قاصدکی نرم وسبک بهسمت آسمانها سفر کردم تابه ابرهای درهمپیچیدهی خاکستری و انوار طلایی خورشید که بر ذرههای معلق در هوا میتابید رسیدم و نفس کشیدم ابرها را به ریههایم بردم همهی سلولهای وجودم در خنکای فرحبخش و وجدآلود غرق شد» مست شد و گشوده شد من که از زمین وآدمها منفصل شدم که در همجرت ابدی رفتن و رفتن منبسط شدم باز شدم باد شدم. بال شدم دیگر نه از یأس مبهم چراییها خسته میشوم از هجو بیخانمان جداییها رسته میشوم از درد دیدن دردها که جانم را فرسوده و اخراج کرد بسته میشوم من که غریق شورشدنها گشتهام نگاه کردم به دوردستها سبزینهای در پهنهی وسیع مرا مجذوب خود کرد مرا از وسوسهی آسمان محروم کرد چون برگهای پاییز بهسویش سقوط کردم دیدم درخت زیزفون است با برگهایی چون یشم با گلهای زرد معطر که جون ماندههای بهشتی زنبورها را برای افشانههای شیرینش دعوت میکرد زیر سایهی خنک و دلپذیرش فرود آمدم امواح بویناک سبز لایههای خنک هوا پولکهای سرگردان در فضا سوی آن چمنزار ماهوتی نرم لغزیدم و روان شدم مبهوت این حجم زیبایی این آیههای نشاط غرق در عطر و چمن و گل به اطراف خیره شدم حیرتزده شدم تا چشم کار میکرد» گلهای رنگارنگ فریزیا بود سفید و بنفش و زرد و صورتی و فرمز حشن رنگها بود آه فریزیا! توچه بیرحمانه زیبایی جه پیخودانه رهایی فریزیا! میدانم که در تلاطم امواج کوبنده سوی شکوفایی ات هجوم میبرد میدانم که در کشاکش انحماد رعسه میزنی ودر آغوش اندوه فسرده و مأیوس میشوی هنگامهی تشعشع داغ تابستان سایهی زیزفون» وهم شیرین تو است و ساقههایت در طلب شبنم سحرگاهان مأیوس از غروب خورشيد است تواما همیشه در حشن رنگها و شراب عطرها دشت را مستور میکنی وروح مرا که مقهور ضربهها شد دوباره به امتداد بودن پرشور میکنی»
حجم
۷۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه