کتاب روح گمشده او

کتاب الکترونیکی «روح گمشدهٔ او» نوشتهٔ هلن فایفر و با ترجمهٔ هلن امیری، توسط نشر لی‌لا منتشر شده است. این اثر در ژانر معمایی-جنایی و وحشت قرار می‌گیرد و داستانی پرتعلیق را روایت می‌کند که در فضای یک بیمارستان متروکه و اسرارآمیز می‌گذرد. محوریت داستان بر ناپدیدشدن دختری نوجوان و تلاش پلیس برای کشف حقیقت استوار است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روح گمشده او

«روح گمشدهٔ او» اثری داستانی در ژانر معمایی و وحشت است که فضای آن میان دو روایت موازی حرکت می‌کند: گروهی نوجوان ماجراجو که برای شکار ارواح وارد یک بیمارستان متروکه می‌شوند و کارآگاهان پلیسی که به‌دنبال حل معمای ناپدیدشدن یکی از اعضای این گروه هستند. هلن فایفر با بهره‌گیری از عناصر کلاسیک داستان‌های جنایی و ترسناک، فضایی پرتنش و رازآلود خلق کرده است. روایت کتاب با توصیف‌های دقیق از محیط‌های تاریک، ساختمان‌های متروک و شخصیت‌هایی با گذشته‌های پیچیده، خواننده را به دل ماجرایی می‌برد که مرز میان واقعیت و خیال در آن باریک است. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که فصل‌ها میان زاویه‌دید نوجوانان و پلیس‌ها جابه‌جا می‌شود و به‌تدریج لایه‌های پنهان داستان را آشکار می‌کند. این اثر با تمرکز بر روابط دوستانه، ترس‌های نوجوانی و خاطرات تلخ گذشته، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های معمایی و وحشت را ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان روح گمشده او

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «روح گمشدهٔ او» با تصمیم چهار نوجوان به نام‌های رایلی، رایان، درو و نوا برای ورود مخفیانه به یک بیمارستان متروکه آغاز می‌شود. آن‌ها که علاقه‌مند به ماجراهای ماورایی و شکار ارواح هستند، با تجهیزات کامل و در دل شب وارد ساختمانی می‌شوند که سال‌هاست شایعهٔ تسخیرشدن و اتفاقات مرموز در آن دهان‌به‌دهان می‌چرخد. فضای سرد و وهم‌آلود بیمارستان، خاطرات تلخ بیماران قدیمی و نشانه‌هایی از حضور نیروهای ناشناخته، به‌تدریج ترس و تردید را در دل گروه می‌کارد. در جریان جست‌وجو، رایلی به‌طور ناگهانی ناپدید می‌شود و دوستانش با وحشت و سردرگمی به‌دنبال او می‌گردند. هم‌زمان، روایت به کارآگاه ماریا میلر و همکارش فرانکی منتقل می‌شود که مأموریت دارند راز ناپدیدشدن رایلی را کشف کنند. آن‌ها با ورود به بیمارستان و مواجهه با نشانه‌های عجیب، درمی‌یابند که این مکان گذشته‌ای تاریک و پر از جنایت دارد و شاید چیزی فراتر از یک پروندهٔ مفقودی در جریان باشد. داستان با تعلیق و ابهام پیش می‌رود و لایه‌های مختلفی از روابط شخصیت‌ها، رازهای گذشته و حضور نیروهای ناشناخته را آشکار می‌کند، بی‌آن‌که پایان ماجرا را به‌طور کامل فاش کند.

چرا باید کتاب روح گمشده او را بخوانیم؟

این کتاب با ترکیب عناصر معمایی، وحشت و روابط انسانی، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های جنایی و ترسناک ارائه می‌دهد. فضای بیمارستان متروکه، شخصیت‌پردازی چندلایه و روایت موازی میان نوجوانان و پلیس‌ها، اثری پرکشش و پرتعلیق ساخته است. «روح گمشدهٔ او» نه‌تنها به ترس‌های نوجوانی و ماجراجویی‌های گروهی می‌پردازد، بلکه به تأثیر گذشته و خاطرات تلخ بر زندگی شخصیت‌ها نیز توجه دارد. برای علاقه‌مندان به داستان‌هایی با فضای رازآلود و تعلیق‌دار، این کتاب می‌تواند انتخابی جذاب باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان ژانر معمایی، وحشت و داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌شود. کسانی که به روایت‌های پرتعلیق، فضاهای متروک و رازهای حل‌نشده علاقه دارند یا دوست دارند داستان‌هایی دربارهٔ روابط دوستانه و چالش‌های نوجوانی بخوانند، از این اثر لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب روح گمشده او

«آن‌ها از ماشین گرم و امن خود بیرون آمدند تا وارد تاریکی شوند. رایان ماشین را چند بلوک دورتر پارک کرد تا با آمدنشان جلب‌توجه نکنند و نگهبان‌ها نیز به آن‌ها مشکوک نشوند. رایلی به ساختمان قدیمی، برج‌های یخ‌زده و پنجره‌های مسدودشده‌ای خیره شد که از میان درختان و بوته‌های پوشیده از برف و در آن تاریکی شب به چشم می‌آمدند. سرمای زمستان؛ تمام سبزی آنجا را گرفته و باعث شده بود که محیط اطراف بیمارستان، به‌خصوص حاشیه‌های آن، حالت وحشتناک و غمگینی پیدا کند. تا لحظاتی پیش هر چهار نفرشان - درو، نوا، رایلی و رایان - با صدای بلند می‌خندیدند و باهم شوخی می‌کردند؛ اما حالا سکوت سنگینی بینشان برقرار شده بود. آن‌ها به‌طور کامل سیاه‌پوش بودند و حالت ترسناکی داشتند. اگر سنشان را در نظر نمی‌گرفتید، به‌راحتی تصور می‌کردید که یک تیم ویژهٔ ضد تروریستی‌اند و فقط اسلحه ندارند. درو کنار ماشین ایستاده بود و رایلی بدون این‌که سوالی از او بپرسد، می‌دانست که او دیگر از تصمیمش پشیمان شده است. درواقع دوستش هیچ‌وقت به‌طور کامل از این ایده راضی نبود و رایلی احساس می‌کرد که باید به سبب این موضوع، از او معذرت‌خواهی کند. آن‌ها شب قبل، کوله‌پشتی‌هایشان را پر از دوربین‌ها، چراغ‌قوه‌ها، ضبط‌کننده‌های دیجیتال، نوشیدنی‌ها و هر چیزی کرده بودند که به ذهنشان می‌رسید و می‌توانستند باوجود آن‌ها، یک شب در بیمارستان قدیمی تحقیق کنند. در حقیقت نمی‌توانستند این کار را بیشتر از این عقب بیندازند؛ زیرا قرار بود چند روز دیگر پیمانکارها ساختمان را تخریب کنند.»