
کتاب حقه باز
معرفی کتاب حقه باز
کتاب الکترونیکی «حقهباز (لباس خیالی بر تن واقعیت)» نوشتهٔ امیرشهریار مداح اثری داستانی است که نشر زرین اندیشمند آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف جامعه، به روایت ماجراهایی میپردازد که در بستر تهران و روستاهای اطراف آن در دهه ۱۳۳۰ رخ میدهد. داستان با محوریت قمار، فقر، امید و فریب، تصویری از فرازونشیبهای زندگی آدمهای عادی و آرزوهای بزرگ آنها ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حقه باز
«حقهباز» اثری داستانی است که در قالب روایتی چندلایه و با محوریت شخصیتهایی از طبقات پایین و متوسط جامعه، به بازنمایی زندگی در تهران و روستاهای اطراف آن در دهه ۱۳۳۰ میپردازد. امیرشهریار مداح در این کتاب، با بهرهگیری از زبان و فضاسازی خاص، ماجراهایی را روایت میکند که در آنها قمار، فقر، امید به تغییر و فریب نقش محوری دارند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر بخش با عنوان «قواره» جدا شده و هر قواره به روایت بخشی از زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد. این اثر، داستانی بلند است که با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، روابط انسانی و کشمکشهای اخلاقی، تصویری از جامعهٔ آن دوران ارائه میدهد. روایت کتاب از زاویه دید سومشخص و با تمرکز بر شخصیتهایی چون «آقا کریم»، «حجت بلیغ» و دیگران پیش میرود و در کنار داستان اصلی، به حواشی و سرگذشتهای فرعی نیز میپردازد. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت اجتماعی و عناصر خیالانگیز است که گاه با ورود شخصیتهایی مانند رمالها و مرتاضها، رنگ و بوی اسطورهای و جادویی به خود میگیرد.
خلاصه داستان حقه باز
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «حقهباز» با زندگی «آقا کریم»، مردی میانسال و سادهدل آغاز میشود که در کاخ دادگستری تهران بهعنوان اتاقدار و کلیددار مشغول است. او که زندگیاش با فقر و روزمرگی میگذرد، در پی یک اتفاق ساده با مردی به نام «حجت بلیغ» آشنا میشود؛ مردی خوشپوش و مرموز که ادعا میکند طلسم شانس را از مرتاضی هندی به دست آورده است. این آشنایی، آقا کریم را وارد دنیای قمار و امید به ثروت یکشبه میکند. در پی این ماجرا، آقا کریم با وسوسهٔ طلسم و وعدههای حجت، وارد بازیهای قمار میشود و بهتدریج همهٔ دارایی و اعتبارش را از دست میدهد و بدهکار میشود. داستان با فرازونشیبهای زندگی آقا کریم، تلاش او برای جبران بدهی، امید به معجزه و در نهایت مواجهه با واقعیت تلخ زندگی پیش میرود. در بخشهای دیگر کتاب، روایتهایی از زندگی زنان روستایی، رمالها و شخصیتهایی با سرگذشتهای متفاوت نیز گنجانده شده که هرکدام بهنوعی با موضوع فریب، امید و تلاش برای تغییر سرنوشت گره خوردهاند. کتاب با نگاهی انتقادی به باورهای خرافی، طمع، و آسیبهای اجتماعی، تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن آدمها برای رهایی از تنگناهای زندگی، به امیدهای واهی و راههای میانبر پناه میبرند.
چرا باید کتاب حقه باز را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی از زندگی آدمهای عادی، به موضوعاتی چون فقر، طمع، امید و فریب میپردازد و تصویری ملموس از جامعهٔ دهه ۱۳۳۰ ارائه میدهد. «حقهباز» نهتنها داستانی دربارهٔ قمار و طلسم، بلکه روایتی از آرزوهای بر باد رفته و تلاش انسانها برای تغییر سرنوشت است. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با لایههای پنهان جامعه، باورهای خرافی و تأثیر آنها بر زندگی افراد. همچنین، کتاب با شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی خاص، خواننده را به دل ماجراهای پرتنش و پررمزوراز میبرد و او را با دغدغههای اخلاقی و انسانی شخصیتها روبهرو میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی، روایتهای شهری و روستایی، و کسانی که به موضوعاتی مانند قمار، فقر، امید و فریب در بستر تاریخ معاصر ایران علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که دغدغهٔ شناخت باورهای عامیانه و تأثیر آنها بر زندگی مردم را دارند، این اثر میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب حقه باز
«آقا کریم حدود چهل سال سن داشت لاغر و قدبلند. او قبل از اتمام ساخت ساختمان کاخ دادگستری، اول بهعنوان بنا و بعد هم انباردار مشغول به کار شده بود. حدود پنج شش سال پیش که ساخت ساختمان تمام شد، وقتی قوامالسلطنه برای افتتاح آمد، وزیر ظرف قند حبه را کنار کاسهنبات روی سینی دست آقا کریم قرار داد و گفت: «قند یادت رفت!» آقا کریم هم نفهمید این حرف از کجای ذهنش به دهانش رسید و گفت: «جناب نخستوزیر وطنپرستن. چای با قند بلژیکی نمیخورن.» قوامالسلطنه که حرف را شنید، پوزخندی بر لب، سری به نشان تأیید تکان داد و یک گل نبات داخل چایش انداخت و هم زد و با چهرهای متفکر جرعهای نوشید. قوام چنان از رنگ و عطر چای آقا کریم تعریف کرد که توجه همه جلب شد و آقا کریم رسماً مسئولیت چایخانه کاخ دادگستری را بر عهده گرفت. ادب، تمیزی و خصوصاً پاکدستی و سلامت نفس آقا کریم باعث شد که بعد از مدتی، وزیر دادگستری او را بهعنوان اتاقدار وزیر و کلیددار کاخ دادگستری منصوب کند. صبحها آقا کریم قبل از همه به کاخ دادگستری میآمد و آخر وقت بعد از همه درها را میبست و میرفت. پاسبانهایی هم که از طرف نظمیه نگهبان درهای کاخ بودند، بعد از ورود آقا کریم، سر پست خودشان مستقر میشدند. اگر روزی آقا کریم مریض میشد یا به هر علتی، نمیتوانست سرکار بیاید، به آقای رسولی، منشی مخصوص و مسئول دفتر جناب وزیر اطلاع میداد تا برای باز کردن درهای کاخ بیاید.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه