
کتاب مدارگرد
معرفی کتاب مدارگرد
کتاب الکترونیکی «مدارگرد» نوشتهٔ سامانتا هاروی و با ترجمهٔ نیما درویش، توسط نشر ایهام منتشر شده است. این رمان معاصر، داستان گروهی از فضانوردان را روایت میکند که در ایستگاهی فضایی به دور زمین میچرخند و از آن بالا به سیارهٔ خود و زندگی انسانی نگاه میکنند. «مدارگرد» با تمرکز بر تجربههای زیستهٔ فضانوردان، به موضوعاتی چون تنهایی، پیوند انسان با زمین و بحرانهای زیستمحیطی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مدارگرد
«مدارگرد» اثری داستانی است که سامانتا هاروی آن را در قالب رمان نوشته است. این کتاب با نگاهی چندلایه، زندگی شش فضانورد را در ایستگاه فضایی بینالمللی دنبال میکند؛ جایی که مرز میان زمین و فضا، واقعیت و خیال، و فردیت و جمع بهطرزی هنرمندانه در هم تنیده میشود. روایت کتاب در بازهای از زمان معاصر میگذرد و با بهرهگیری از زاویهدیدهای متنوع، تجربهٔ زیستن در بیوزنی و دوری از خانه را به تصویر میکشد. هاروی در این رمان، نهتنها به جنبههای علمی و فنی زندگی فضانوردان میپردازد، بلکه دغدغههای عمیق انسانی، دلتنگی، مسئولیتپذیری در برابر زمین و تأثیر بحرانهای زیستمحیطی را نیز برجسته میکند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای درونی شخصیتها و تعاملاتشان شکل گرفته و با توصیفهای دقیق و جزئینگر، فضای ایستگاه فضایی و چشمانداز زمین را از دید ساکنان مدار به خواننده نزدیک میکند. «مدارگرد» اثری است که مرزهای رمان علمی-تخیلی و ادبیات تأملبرانگیز را به هم پیوند میزند و تصویری تازه از جایگاه انسان در کیهان ارائه میدهد.
خلاصه داستان مدارگرد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مدارگرد» با حضور شش فضانورد از ملیتهای مختلف در ایستگاه فضایی آغاز میشود؛ جایی که آنها در بیوزنی و دور از زمین، روزها و شبهای خود را سپری میکنند. روایت کتاب، زندگی روزمرهٔ این گروه را در مدار زمین دنبال میکند: از ورزشهای اجباری برای مقابله با تحلیل عضلات گرفته تا انجام آزمایشهای علمی، تعمیرات فنی و ثبت تصاویر از سیارهٔ آبی. هر یک از شخصیتها با گذشته، خانواده و دغدغههای شخصی خود درگیر است؛ خاطرات و دلتنگیها، مرگ عزیزان، و تلاش برای حفظ ارتباط با خانه. در این میان، بحرانهای زیستمحیطی زمین، مانند طوفانها و تغییرات اقلیمی، از پنجرههای ایستگاه فضایی به چشم میآید و ذهن فضانوردان را به مسئولیت انسان در قبال سیارهاش معطوف میکند. روایت، گاه به گذشتهٔ شخصیتها بازمیگردد و پیوندهای عاطفی و فلسفی آنها با زمین را برجسته میسازد. در عین حال، تجربهٔ زیستن در فضا، حس تنهایی و بیگانگی، و تلاش برای یافتن معنا در میان بیوزنی و تکرار روزمرگیها، محور اصلی داستان است. «مدارگرد» با نگاهی شاعرانه و تأملبرانگیز، مرز میان علم و احساس، واقعیت و خیال را در زندگی فضانوردان به تصویر میکشد، بیآنکه پایان داستان را آشکار کند.
چرا باید کتاب مدارگرد را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و توصیفهایی دقیق، تجربهٔ زیستن در ایستگاه فضایی را از زاویهای انسانی و فلسفی به تصویر میکشد. «مدارگرد» نهتنها به جنبههای علمی و فنی زندگی فضانوردان میپردازد، بلکه دغدغههای عمیقتری چون دلتنگی، مسئولیت انسان در قبال زمین و بحرانهای زیستمحیطی را مطرح میکند. خواندن این اثر فرصتی است برای تأمل دربارهٔ جایگاه انسان در کیهان، پیوند ناگسستنی با سیارهٔ مادری و معنای زندگی در شرایطی که مرز میان واقعیت و خیال، خانه و غربت، بهشدت کمرنگ میشود. این کتاب برای کسانی که به روایتهای تأملبرانگیز و چندوجهی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و غنی فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «مدارگرد» برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، دوستداران روایتهای علمی-تخیلی با رویکرد انسانی، و کسانی که دغدغهٔ محیطزیست، فلسفهٔ زندگی و تجربههای مرزی انسان را دارند، پیشنهاد میشود. این کتاب برای کسانی که به دنبال نگاهی تازه به پیوند انسان و زمین هستند یا تجربهٔ زیستن در شرایط غیرعادی را جستوجو میکنند، جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب مدارگرد
«همینطور که فضاپیمایشان در حال چرخش به دور زمین است. آنها در کنار هم و در عین حال تنهایند. آنقدر این تنهایی عمیق است که گاهی اندیشهها و خیالهایشان با هم ترکیب میشود؛ انگار خوابهایی مشترک میبینند - خواب الگوهای پیچیده و کرههای آبی. چهرههای آشنا که در تاریکی محو میشوند. و فضایی گسترده و سیاه که با نیرویی وحشی و خام حواسشان را میرباید. این فضا مثل یک پلنگ درنده و رامنشدنی است که در اتاقهای کوچکشان پرسه میزند. آنها در کیسههای خوابشان معلقاند. و درست در یک وجبی آن طرفتر. آن سوی پوستهی فلزی فضاپیماء جهانی بیانتها و ابدی گسترده است. خوابشان کمکم سبک میشود؛ سپیدهدمی دوردست بر زمین میتابد و لپتاپهایشان اولین پیامهای بیصدای یک روز جدید را نشان میدهند. ایستگاه فضایی که هرگز نمیخوابد با صدای آرام فنها و فیلترها میلرزد. در آشپزخانه. باقیماندهی شام شب پیش هنوز روی میز است؛ چنگالهای کثیفی که با آهنربا به میز چسبیدهاند و چوبهای غذاخوری که در جیب دیوار فرو رفتهاند. چهار بادکنک آبی در هوا معلقاند و نوار فویلی «تولدت مبارک» در گوشهای تاب میخورد. البته تولد کسی نبود؛ فقط بهانهای بود برای یک جشن کوچک. هرچند ساده. لکهای از شکلات روی یک قیچی به جا مانده و ماه کوچکی از نمد روی نخی به دستهی میز...»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه