کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود زهرا دادآفرید + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

معرفی کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

کتاب «دندونک به دندانپزشکی می‌رود» نوشتهٔ زهرا دادآفرید و با تصویرگری هدی لطیفی، اثری کودکانه است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب با زبانی ساده و داستانی کودک‌محور، به موضوع بهداشت دهان و دندان و تجربهٔ رفتن به دندانپزشکی می‌پردازد. مخاطب اصلی این کتاب کودکان خردسال هستند و هدف آن کاهش ترس و اضطراب کودکان از مراجعه به دندانپزشک و آشنایی آن‌ها با ابزارها و فرایندهای درمانی است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

«دندونک به دندانپزشکی می‌رود» از زهرا دادآفرید، یک داستان کودکانه با محوریت آموزش بهداشت دهان و دندان است. این کتاب در قالب داستانی کوتاه و مصور، ماجرای دندان کوچکی به نام «دندونک» را روایت می‌کند که برای درمان به دندانپزشکی می‌رود. نویسنده که خود دندانپزشک است، تلاش کرده با استفاده از شخصیت‌پردازی ابزارهای دندانپزشکی و روایت ماجرا از نگاه دندان، تجربهٔ درمان را برای کودکان ملموس و قابل‌درک کند. ساختار کتاب به‌صورت داستانی و همراه با تصاویر رنگی است که هرکدام از ابزارهای دندانپزشکی را به شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی تبدیل کرده است. این اثر به‌ویژه برای گروه سنی خردسال و پیش‌دبستانی مناسب است و هدف آن کاهش نگرانی و ترس کودکان از محیط درمانی و آشناکردن آن‌ها با مراحل درمان دندانپزشکی است. کتاب با زبانی کودکانه و تصاویر جذاب، فضای درمان را به محیطی دوستانه و قابل‌قبول برای کودک تبدیل می‌کند و در عین حال پیام‌های آموزشی دربارهٔ مراقبت از دندان‌ها را منتقل می‌کند.

خلاصه کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با معرفی «دندونک» آغاز می‌شود؛ دندانی کوچک که به‌دلیل درد و ناراحتی، به دندانپزشکی برده می‌شود. در محیط دندانپزشکی، ابزارهای مختلف مانند آینه، آب‌پاشک، نی مکنده، ویزپاشک و آقای قلقلکی هرکدام به‌عنوان شخصیت‌هایی معرفی می‌شوند که به دندونک کمک می‌کنند تا درمان شود. دندونک ابتدا از محیط جدید و ابزارها می‌ترسد و تمایل دارد درمان را به تعویق بیندازد، اما با صحبت‌های آینه و دیگر ابزارها، به‌تدریج آرامش پیدا می‌کند. هرکدام از ابزارها نقش خود را در درمان ایفا می‌کنند؛ آینه برای دیدن بهتر، آب‌پاشک برای شست‌وشو، نی مکنده برای جمع‌کردن آب اضافی و آقای قلقلکی برای تمیزکردن دندان. در این میان، ویزپاشک که صدای بلندی دارد، ابتدا مورد پذیرش دندونک قرار نمی‌گیرد اما در نهایت با تشویق دیگران، به درمان کمک می‌کند. پس از پایان درمان، دندونک احساس راحتی و تمیزی می‌کند و یاد می‌گیرد که برای سالم‌ماندن باید از خوردن شیرینی و هله‌هوله پرهیز کند. داستان با تأکید بر اهمیت مراقبت از دندان‌ها و نقش ابزارهای دندانپزشکی در درمان، به پایان می‌رسد.

چرا باید کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی و شخصیت‌بخشی به ابزارهای دندانپزشکی، تجربهٔ درمان را برای کودکان ملموس و قابل‌درک می‌کند. «دندونک به دندانپزشکی می‌رود» نه‌تنها به کاهش ترس و اضطراب کودکان از مراجعه به دندانپزشک کمک می‌کند، بلکه آن‌ها را با اهمیت بهداشت دهان و دندان و مراقبت‌های لازم آشنا می‌سازد. تصاویر رنگی و فضای شاد کتاب، محیط درمان را برای کودک دوستانه‌تر جلوه می‌دهد و پیام‌های آموزشی را به‌صورت غیرمستقیم منتقل می‌کند. این کتاب می‌تواند به والدین و مربیان کمک کند تا کودکان را برای تجربه‌های درمانی آماده کنند و نگرانی‌های آن‌ها را کاهش دهند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان خردسال و پیش‌دبستانی که قرار است برای نخستین‌بار به دندانپزشکی بروند یا از محیط درمانی واهمه دارند، مناسب است. همچنین والدین، مربیان مهدکودک و دندانپزشکان کودک می‌توانند از این کتاب برای آماده‌سازی ذهنی کودکان و آموزش بهداشت دهان و دندان بهره ببرند.

بخشی از کتاب دندونک به دندانپزشکی می رود

«من می‌ترسم.» آینه به‌آرامی زبان را کنار زد. دندونک چشمانش را بسته بود. آینه گفت: «عزیزم ما اینجا آمده‌ایم؛ دندونک گفت: «می‌شود بگذاریم دفعهٔ دیگر؟» آینه گفت: «مگر درد نداشتی دندونک؟ خودت گفتی دوست داری راحت غذا بخوری.» دندونک کمی فکر کرد: «بله دوست دارم. ولی...» دندونک به‌آرامی از زیر زبان بیرون آمد. هنوز همه چیز برای او جدید بود. کمی بعد آینه کنار دندونک آمد و گفت: «من فقط کمی تلخم. اما کاری می‌کنم هیچ‌چیز احساس نکنی.» آینه کمی نور به چشمان دندونک تاباند و گفت: «حالا بگذار صورت نازت را با نور بهتر ببینیم.» دندونک چشمانش را بست. دندونک کمی احساس تلخی کرد؛ ولی بلافاصله آب‌پاشک آب روی او ریخت... نی مکنده که گوشه‌ای منتظر بود؛ تمام آب‌های اضافی را خورد و گفت: «آخ جون! خیلی تشنه بودم.» دندونک احساس راحتی می‌کرد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸ صفحه

حجم

۱۶٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۸ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
۴۰,۵۰۰
۲۵%
تومان