
کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند
معرفی کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند
کتاب الکترونیکی «وقتی خدا به تو چشمک میزند (زمانی که خداوند نشانههایش را نمایان میسازد)» نوشتهٔ راشنل اسکوایر و با ترجمهٔ مینا السادات ضیائی، توسط نشر سروش برتر منتشر شده است. این اثر در دستهٔ ناداستانهای الهامبخش و معنوی قرار میگیرد و با روایت داستانهای واقعی و مثالهایی از زندگی روزمره، به موضوع نشانهها و همزمانیهای معنادار در زندگی انسانها میپردازد. نویسنده تلاش کرده است با زبانی ساده و روایتهایی ملموس، به مخاطب نشان دهد که چگونه میتوان حضور و پیامهای خداوند را در اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی دریافت کرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند
«وقتی خدا به تو چشمک میزند» اثری ناداستانی است که با رویکردی روایی و داستانمحور، به بررسی مفهوم نشانهها و همزمانیهای معنادار در زندگی انسانها میپردازد. راشنل اسکوایر، نویسندهٔ کتاب، با جمعآوری و بازگو کردن مجموعهای از داستانهای واقعی و تجربههای شخصی افراد مختلف، تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که آیا اتفاقات به ظاهر تصادفی زندگی میتوانند حامل پیامهایی از سوی خداوند باشند. ساختار کتاب مبتنی بر فصلهایی است که هرکدام به موضوعی خاص دربارهٔ نشانهها، دعاهای مستجاب یا بیپاسخ، امید، اطمینان و ارتباطات غیرمنتظره میپردازد. روایتها اغلب از زبان افرادی نقل میشود که در بزنگاههای زندگی، با رخدادهایی مواجه شدهاند که برایشان معنایی فراتر از یک تصادف ساده داشته است. این کتاب در قالبی روایی و با تکیهبر مثالهای ملموس، سعی دارد مخاطب را به تأمل دربارهٔ حضور خداوند در جزئیات زندگی روزمره دعوت کند و امید و آرامش را در دل خواننده زنده نگه دارد.
خلاصه کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند
کتاب «وقتی خدا به تو چشمک میزند» با روایت داستانهایی از زندگی افراد مختلف آغاز میشود؛ داستانهایی که در آنها نشانهها و همزمانیهای معنادار، نقش کلیدی در تغییر مسیر زندگی شخصیتها دارند. نویسنده با مثالهایی از تجربههای شخصی و نقل قولهایی از دیگران، نشان میدهد که چگونه یک اتفاق کوچک، یک تماس تلفنی غیرمنتظره یا حتی یک شیء ساده میتواند حامل پیامی از سوی خداوند باشد و به فرد اطمینان و امید ببخشد. در بخشهای مختلف کتاب، داستانهایی از مادر و دختری که پس از سالها به شکل معجزهآسا یکدیگر را پیدا میکنند، کودکی که آرزویش با یک نشانهٔ کوچک برآورده میشود، یا پدری که پس از فقدان فرزندش، با دیدن یک صورت خندان در ماه، آرامش مییابد، روایت شده است. این روایتها بهگونهای کنار هم قرار گرفتهاند که خواننده را به تأمل دربارهٔ نقش تصادفها و نشانهها در زندگی خود وامیدارند. نویسنده تأکید کرده است که این نشانهها همیشه آشکار و بزرگ نیستند؛ گاهی یک جمله، یک نگاه یا حتی یک اتفاق ساده میتواند پیامآور حضور خداوند باشد. کتاب به مخاطب یادآوری میکند که در لحظات تردید و ناامیدی، ممکن است نشانهای کوچک از سوی خداوند دریافت شود که مسیر زندگی را روشنتر کند. پیام اصلی کتاب این است که هیچکس در این جهان تنها نیست و حتی در دل تاریکیها، امید و اطمینان میتواند از راهی غیرمنتظره به سراغ انسان بیاید.
چرا باید کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهای واقعی و ملموس، به مخاطب کمک میکند تا به نشانهها و همزمانیهای زندگی خود با نگاهی تازه بنگرد. خواندن این اثر میتواند الهامبخش باشد برای کسانی که در جستجوی معنا، امید یا آرامش هستند و میخواهند باور کنند که حتی در دل اتفاقات به ظاهر بیاهمیت، پیامی عمیق نهفته است. همچنین، کتاب با مثالهای متنوع از زندگی افراد مختلف، نشان میدهد که تجربهٔ دریافت نشانههای الهی، محدود به گروه یا شرایط خاصی نیست و هر کسی میتواند در لحظهای از زندگی خود، چنین تجربهای داشته باشد. این اثر فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با تأمل در روایتها، به ارتباطات پنهان و معنادار زندگی خود پی ببرد و با امید بیشتری به آینده نگاه کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای افرادی مناسب است که به دنبال یافتن معنا در اتفاقات روزمره، تجربهٔ فقدان، ناامیدی یا تردید را پشت سر گذاشتهاند یا به دنبال نشانههایی برای تقویت ایمان و امید خود هستند. همچنین، کسانی که به موضوعات معنوی، الهامبخش و داستانهای واقعی علاقه دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب وقتی خدا به تو چشمک میزند
«شما هم یکی دیگر از آن روزها را داشتهاید. همه چیز نامشخص به نظر میرسد. با خودتان فکر میکنید: آیا عالی نمیشود که یک روز صبح از خواب بیدار شوید و همه چیز را مطمئن بدانید؟ مطمئن در عشق؟ مطمئن در شغلتان؟ مطمئن در مورد آیندهتان؟ با چه کسی میتوانید در این مورد صحبت کنید؟ سوال بزرگتر چه کسی گوش میدهد؟ سلام؟ خدا آنجا هستی؟ میخواهید خدا همین الان به شما گوش دهد. چقدر مسخره. شش میلیارد نفر روی این سیاره هستند. اگر همه آنها همزمان خدا را صدا بزنند چه؟ شما فرو میافتید. عمیقتر در گودالها فرو میروید. یک چیز کوچک احمقانه. کسی که برای اولین بار بعد از سالها به او فکر میکردید. ناگهان تلفن میکند. یک اتفاق کوچک و احمقانه. آنقدر احمقانه که بیتفاوت از کنارش رد میشوید. یا دعایی که واقعا انتظار نداشتید مستجاب شود! بلافاصله. مغز چپ شما چیزی را که قبلاً شنیدهاید تکرار میکند: برای همه چیز یک توضیح ریاضی وجود دارد. «ما شانس!» میگویید. «شاید فقط یک تصادف نباشد یا شاید خدا با شما در ارتباط است». همان چیزی است که یک چشمانتظار نامیده میشود. هر به اصطلاح تصادف یا دعای مستجاب شده راه خداست برای اینکه ارتباط. کوچک و شادباش شود را به ما بدهد یک چشمک که میگوید: "هی بچه! من الان به تو فکر میکنم... همین الان"! بله. مستقیماً با شما! سرتان را تکان میدهید. نه. نمیتواند باشد. اما. اگر خدا به صورت غیرکلامی با شما ارتباط برقرار کند - و یک معجزه کوچک را درست جلوی شما اتفاق بیندازد چه؟ به هر حال، خدا با صدای انسان با مردم صحبت نمیکند. او خداست... او کاری را انجام میدهد که هیچ کس دیگری نمیتواند انجام دهد. فقط برای اینکه به شما نشان دهد که اوست! اگر چنین است. به این معنی است که او گوش میدهد! درست است؟ او شما را شنیده است! اگر از طریق این اتفاق کوچک عجیب. یا دعای مستجاب شده او از میان میلیاردها نفر یک پیام مستقیم و شخصی اطمینانبخش برای شما - شما... - بفرستد چه؟ برای اینکه دیگر نگران نباشید؟ برای اینکه ایمانتان را حفظ کنید؟ اینکه همه چیز درست خواهد شد؟ خواننده عزیز من، این جوهره این کتاب است. این کتاب درباره شماست.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه