کتاب اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است

اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است کتابی است نوشته‌ی آلیسیا ارتگو و ترجمه‌ی نغمه آهنیان که نشر دکسا آن را به‌صورت الکترونیکی منتشر کرده است. این کتاب در دسته‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان قرار می‌گیرد و با داستانی ساده و تصاویر رنگی، به موضوع مهم اعتماد به نفس در کودکان می‌پردازد. نویسنده تلاش کرده است با روایت تجربه‌های یک کودک، مفاهیمی مانند خودپذیری، شجاعت، تلاش و مواجهه با شکست را به زبان قابل فهم برای بچه‌ها بیان کند. داستان کتاب حول محور پسری می‌چرخد که با چالش‌های روزمره، احساسات منفی و ترس از شکست روبه‌رو می‌شود و به کمک خانواده و دوستانش، یاد می‌گیرد که اعتماد به نفس داشته باشد و خودش را دوست بدارد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است

اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است اثری از آلیسیا ارتگو است که با هدف تقویت روحیه‌ی خودباوری در کودکان نوشته شده است. این کتاب داستانی کوتاه و مصور دارد و با زبانی ساده، به دغدغه‌های رایج کودکان درباره‌ی شکست، ترس از قضاوت دیگران و احساس کمبود اعتماد به نفس می‌پردازد. نویسنده با انتخاب یک شخصیت کودک و روایت اتفاقات روزمره‌ی او، تلاش کرده است تا مفاهیمی مانند تلاش، پشتکار، حمایت خانواده و اهمیت دوست داشتن خود را به‌تصویر بکشد. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که هر بخش با یک اتفاق یا احساس جدید همراه می‌شود و کودک را با موقعیت‌های مختلفی که ممکن است در زندگی واقعی با آن‌ها روبه‌رو شود، آشنا می‌کند. تصاویر رنگی و جذاب، فضای کتاب را برای مخاطبان خردسال دل‌نشین‌تر کرده است. این کتاب بخشی از مجموعه‌ای با محوریت رشد فکری و توانمندسازی کودکان است و به‌ویژه برای والدین، معلمان و مربیان نیز کاربردی به‌شمار می‌آید.

خلاصه کتاب اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است با معرفی کودکی آغاز می‌شود که با وجود جثه‌ی کوچک، رویاهای بزرگی دارد اما احساس می‌کند هیچ اعتماد به نفسی ندارد. او پس از یک هفته‌ی سخت و از دست دادن شانس گل‌زدن در زمین بسکتبال، ناامید و ناراحت به خانه بازمی‌گردد. والدینش با مهربانی و حمایت، به او یادآوری می‌کنند که تلاش کردن مهم‌تر از نتیجه است و او را تشویق می‌کنند تا دست از تلاش برندارد. این کودک با کمک پدر و مادرش، پروژه‌های هنری و ورزشی مختلفی را امتحان می‌کند و به تدریج متوجه می‌شود که شکست، بخشی از مسیر موفقیت است. او یاد می‌گیرد که با تکرار جمله‌های مثبت و تشویق‌کننده، طرز فکرش را تغییر دهد و به خودش باور داشته باشد. در ادامه، با شرکت در کلاس بسکتبال و تمرین مداوم، اعتماد به نفسش رشد می‌کند و حتی در موقعیت‌هایی که باید از دوستانش دفاع کند، شجاعت نشان می‌دهد. داستان با تأکید بر اهمیت تلاش، حمایت خانواده و دوست داشتن خود، به کودکان نشان می‌دهد که اعتماد به نفس یک توانایی ارزشمند و قابل رشد است.

چرا باید کتاب اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، به کودکان کمک می‌کند تا با مفهوم اعتماد به نفس آشنا شوند و یاد بگیرند که شکست پایان راه نیست. ویژگی شاخص کتاب، تمرکز بر احساسات کودک و نمایش نقش حمایت خانواده در رشد اعتماد به نفس است. تصاویر رنگی و فضای شاد کتاب، جذابیت آن را برای بچه‌ها بیشتر کرده است. همچنین، نویسنده با ارائه‌ی مثال‌هایی از زندگی روزمره، به کودکان نشان داده است که هرکسی می‌تواند با تلاش و پشتکار، بر ترس‌ها و تردیدهایش غلبه کند. این کتاب نه‌تنها برای کودکان، بلکه برای والدین و مربیانی که به دنبال راهی برای تقویت روحیه‌ی بچه‌ها هستند، مفید است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کودکانی که با اعتماد به نفس پایین روبه‌رو هستند، والدین و مربیانی که به دنبال راهکارهایی برای تقویت خودباوری در بچه‌ها هستند و همچنین به کسانی که به رشد فردی و آموزش مهارت‌های زندگی برای کودکان علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب اعتماد به نفس مهم ترین توانایی من است

یک روز بسیار ناامید و ناراحت به خانه آمدم. مادر و پدر دوست داشتنی‌ام ناراحتی‌ام را از روی چهره‌ی غمگینم فهمیدند. بابا بعد از این که سرم را بوسید، پرسید: «چه اتفاقی افتاده رفیق کوچولوی من؟» آهی کشیدم و گفتم: «هفته‌ی خیلی بدی داشتم.» و ادامه دادم: «امروز مهم‌ترین شانس گل زدن را در زمین بسکتبال از دست دادم. من هیچ استعدادی در بسکتبال و هیچ ورزش دیگری ندارم.» بعد بابا با لحنی ملایم و مهربان گفت: «مهم این است که تلاش می‌کنی. تو فوق‌العاده‌ای، این را نمی‌بینی؟» ناگهان جرقه‌ای از اعتماد به نفس درون من شکل گرفت. من احساس بهتری کردم چون می‌دانستم پدر و مادرم دوستم دارند و همیشه خواهند داشت. بعد مامان با اصرار زیاد گفت: «بیا بیشترین تلاش خودمان را بکنیم و ماکت موشکت را به یک اثر هنری تبدیل کنیم.» سپس من از قدرت خیال‌پردازیم استفاده کردم و به آن بال‌های کاغذی بیشتری اضافه کردم. تسلیم نشدن در انجام هر کاری و به جایش راه‌های جدیدی را امتحان کردن احساس فوق‌العاده‌ای دارد.