
کتاب آرزوی کیارش
معرفی کتاب آرزوی کیارش
کتاب الکترونیکی «آرزوی کیارش» نوشتهٔ اعظم نصیریپور و با تصویرگری فخری هوشمندپناه، اثری داستانی برای کودکان و نوجوانان است که نشر روژا آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به روابط خانوادگی، تغذیه سالم و دغدغههای کودکان تکفرزند، داستانی آموزنده و صمیمی را روایت میکند. عاطفه احمدی بهعنوان ناظر علمی و ویراستار نیز در تولید این اثر نقش داشته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آرزوی کیارش
«آرزوی کیارش» داستانی کودکانه است که با زبانی ساده و روایتی روزمره، به زندگی یک پسر تکفرزند به نام کیارش میپردازد. این کتاب در قالب داستان کوتاه و مصور، دغدغههای کودکان دربارهٔ تغذیه سالم، روابط خانوادگی و احساس تنهایی را به تصویر میکشد. نویسنده، اعظم نصیریپور، با همراهی تصویرگر و ویراستار فخری هوشمندپناه، فضایی گرم و خانوادگی خلق کرده است که در آن نقش مادربزرگ، والدین و سایر اعضای خانواده پررنگ است. داستان در محیط خانه و جمعهای خانوادگی میگذرد و با ورود شخصیتهایی مانند شمیم، شهریار و شبنم کوچولو، فضای شاد و پرهیجانی شکل میگیرد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر بخش از داستان، به موضوعی از زندگی روزمره کودکان و خانوادهها میپردازد؛ از خرید و خوردن صبحانه گرفته تا بازیهای کودکانه و گفتوگو دربارهٔ عادات غذایی. این اثر با تصویرگری رنگی و جذاب، برای مخاطبان بالای ۹ سال مناسب است و تلاش دارد پیامهایی دربارهٔ اهمیت تغذیه سالم، فعالیت بدنی و نقش خانواده در سلامت جسم و روان کودکان منتقل کند.
خلاصه کتاب آرزوی کیارش
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «آرزوی کیارش» با حضور کیارش، پسر تکفرزندی که مهمان خانهٔ مادربزرگ شده، آغاز میشود. فضای خانه پر از شور و هیجان است و بچهها برای خرید صبحانه و خوراکیهای سالم با مادربزرگ همراه میشوند. برخلاف انتظار بچهها که دوست دارند خوراکیهایی مانند چیپس و پفک بخرند، مادربزرگ مواد طبیعی و سالمی مثل نخودچی، توت خشک و بادام انتخاب میکند. این تفاوت سلیقه باعث تعجب و حتی دلخوری بچهها، بهویژه کیارش، میشود. در ادامه، مادربزرگ با تهیهٔ قاووت و توضیح دربارهٔ فواید خوراکیهای سالم، تلاش میکند بچهها را با عادات غذایی سالم آشنا کند. همزمان با تولد شبنم کوچولو، خواهر شمیم و شهریار، کیارش بیش از پیش احساس تنهایی میکند و آرزوی داشتن خواهر یا برادر را در دل میپروراند. او متوجه میشود که پرخوری و خوردن خوراکیهای متنوع، ناشی از احساس تنهایی یا ناراحتی است و با راهنمایی مادربزرگ و مادرش، به اهمیت تعادل در تغذیه و ارتباط با دیگران پی میبرد. در بخشهایی از داستان، موضوعات دیگری مانند خواب منظم، بازیهای گروهی، تفاوت غذاهای فرآوریشده و طبیعی، و نقش خانواده در سلامت جسم و روان کودکان مطرح میشود. در پایان، کیارش با مادرش دربارهٔ احساساتش صحبت میکند و آرزوی داشتن خواهر یا برادر را با والدینش در میان میگذارد. داستان با تأکید بر اهمیت گفتوگو، همدلی و تغییر عادات نادرست به پایان میرسد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب آرزوی کیارش را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، به موضوعات مهمی مانند تغذیه سالم، اهمیت فعالیت بدنی، نقش خانواده و احساسات کودکان تکفرزند میپردازد. «آرزوی کیارش» نهتنها کودکان را با مفاهیم سلامت جسم و روان آشنا میکند، بلکه والدین را نیز به تأمل دربارهٔ نیازهای عاطفی فرزندان دعوت میکند. تصویرگری رنگی و فضای گرم خانوادگی، خواندن این کتاب را برای کودکان جذابتر میکند و به آنها کمک میکند تا با شخصیتها همذاتپنداری کنند و پیامهای داستان را بهتر درک کنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان بالای ۹ سال، بهویژه تکفرزندها و خانوادههایی که دغدغهٔ تغذیه سالم و روابط خانوادگی دارند، مناسب است. همچنین والدینی که به دنبال راهی برای آموزش غیرمستقیم عادات سالم به فرزندان خود هستند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب آرزوی کیارش
«خانه پر از شور و هیجان بود. مادربزرگ هم خوشحال و منتظر خبر خوشی بود. کیارش پسر خاله نرگس هم مهمان شمیم و شهریار شده بود. مادربزرگ در حالی که سبزیها را میشست گفت: بچهها صبحانه تون رو بخورید تا با هم بریم فروشگاه؛ بچهها خوشحال شدند. شمیم ظرف شکلات صبحانه را از یخجال روی میز گذاشت. شهریار گفت: خامه کاکائویی, نان تست. کارد و بشقاب رو هم بیار. شمیم گفت: داداش کافه که نبومدی» سفارش صبحانه میدی. کیارش به مادربزرگ نگاه کرد و لبخند زد. مادربزرگ که با تعجب به صبحانهی بچهها زل زده بود زیر لب با خود گفت: پناه بر خدا. سم خوشمزه!! مادربزرگ در فروشگاه به سمت غرفهی خشکبار رفت و مقداری نخودچی؛ توت خشک پودر نارگیل هل میخک و اینطور چیزها در سبد خرید گذاشت, این بار بچهها از تعجب چشمهاشون گرد شده بود. مادربزرگ مقداری خرماء انجیر خشک بادام و گردو هم خرید وگفت: عزیزانم اینها از همهی مواد خوش آب ورنگی که در فروشگاه میبینید. مفیدترند. بچهها که انگار روحشان را در غرفهی تنقلات جاگذاشته بودند. هاج و واج مانده بودند و دلشان چیپس و پفک و نوشابه و سوسیس میخواست. پاکتهای خرید را در دست گرفته و راه افتادند. بچهها متعجب و دلخور بودند. این چه خریدی بود!!»
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه