
کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز
معرفی کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز
کتاب الکترونیکی «پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز» نوشتهٔ اعظم نصیریپور و منتشرشده بهوسیلهٔ نشر روژا، داستانی کودکانه دربارهٔ ماجراجوییها و چالشهای یک هزارپای کوچک به نام «پاچیلا» است. این کتاب با زبانی ساده و روایت کودکانه، به موضوعاتی مانند استقلالطلبی، لجبازی و اهمیت گوشدادن به توصیههای بزرگترها میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز
«پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز» اثری داستانی در قالب کتاب کودک است که با محوریت شخصیت اصلی، یعنی هزارپایی کوچک و کنجکاو، به روایت اتفاقات روزمره و دغدغههای او میپردازد. داستان در فضایی شاد و رنگارنگ، در دل یک باغچه و میان موجودات کوچک باغ روایت میشود. نویسنده، اعظم نصیریپور، با انتخاب شخصیتهایی چون کفشدوزک، جیرجیرک و ملخ سفید، دنیایی فانتزی و دوستداشتنی برای کودکان خلق کرده است. این کتاب با تمرکز بر موضوعاتی مانند استقلال، انتخاب شخصی و پیامدهای تصمیمگیری، تلاش دارد مفاهیمی تربیتی را بهصورت غیرمستقیم به مخاطب کودک منتقل کند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر بخش از داستان، ماجرایی تازه و آموزنده را پیش روی خواننده قرار میدهد و درعینحال فضای خیالانگیز و کودکانهٔ خود را حفظ میکند.
خلاصه کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی «پاچیلا»، هزارپای کوچکی که همراه مادرش در باغچهای زیبا زندگی میکند، آغاز میشود. با نزدیکشدن فصل پاییز و بازشدن مدرسهها، پاچیلا برای رفتن به مدرسه هیجانزده است و با کمک مادرش وسایل لازم را تهیه میکند. در جریان خرید کفش، پاچیلا برخلاف توصیهٔ مادرش، کفش بنددار انتخاب میکند و اصرار دارد که خودش تصمیم بگیرد. مادر با وجود نگرانی، به انتخاب او احترام میگذارد. روزهای اول، پاچیلا با شوق بند کفشهایش را میبندد، اما بهتدریج از این کار خسته میشود و متوجه میشود کفش بدون بند راحتتر است. یک روز هنگام بازی، بهدلیل عجله و نبستن بندها، زمین میخورد و آسیب میبیند. با کمک همسایهها به بیمارستان منتقل میشود و پس از درمان، درمییابد که گاهی گوشدادن به تجربهٔ بزرگترها میتواند از دردسر جلوگیری کند. داستان با تأکید بر اهمیت انتخاب آگاهانه و پذیرش مسئولیت تصمیمها به پایان میرسد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، به کودکان کمک میکند تا مفهوم استقلال و پیامدهای انتخابهای شخصی را بهتر درک کنند. از طریق ماجرای پاچیلا، کودکان با اهمیت گوشدادن به توصیههای والدین و بزرگترها آشنا میشوند و درمییابند که هر تصمیمی میتواند پیامدهایی داشته باشد. فضای فانتزی و شخصیتهای دوستداشتنی کتاب، جذابیت آن را برای مخاطبان کودک افزایش داده است و به والدین و مربیان فرصت میدهد تا دربارهٔ موضوعات تربیتی با کودکان گفتوگو کنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کودکان پیشدبستانی و دبستانی که در آستانهٔ ورود به مدرسه هستند یا با موضوع استقلال و انتخابهای شخصی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است. همچنین والدین و مربیانی که بهدنبال داستانهایی آموزنده برای آموزش مفاهیم تربیتی به کودکان هستند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب پاچیلا هزارپا کوچولوی لجباز
«یکی بود یکی نبود. هزار پا کوچولویی بود به نام پاچیلا که با مادرش در یک باغچه ی زیباء کنار بوته ی گل رز. زیر درخت توت سفید تنومندی زندگی میکردند. فصل پاییز و باز شدن مدرسهها نزدیک بود. پاچیلا با کمک مادرش برای رفتن به مدرسه آماده میشد. او کیف و کتاب مدرسه را تهیه کرده بود و هر روز کتابهایش را ورق میزد و نگاه میکرد و برای رفتن به مدرسه روزشماری میکرد. در یک روز آفتابی پاچیلا و مادرش به مفازه کفشدوزک رفتند سلام و احوالپرسی کردند. پاچی لا کفش های بنددار زیبایی انتخاب کرد و خواست برایش بیاورند تا امتحان کند. مامان پاچیلا گفت:« عزیزم این کفشها مناسب هزارپاها نیست. شما پاهای زیادی داری هر بار باز و بسته کردن بند کفشهاوقت زیادی میگیرد وکفش بدون بند مناسب شماست.» اما پاچیلا بدون توجه به صحبت مادرش اصرار به خرید کفش بنددار داشت و گفت:«من بزرگ شدهام و میخواهم کفشم را خودم انتخاب کنم».
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸ صفحه
حجم
۷٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸ صفحه