کتاب قوانین نانوشته ارتباطات
معرفی کتاب قوانین نانوشته ارتباطات
کتاب قوانین نانوشته ارتباطات نوشتهٔ فرشید نادری نژاد است و انتشارات ایماد آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد نهم از «ستاره ارتباطات شو» است.
درباره کتاب قوانین نانوشته ارتباطات
این جمله را همیشه شنیدهاید: «هیچکس به تنهایی نمیتواند موفق شود»، در طول سالها، افرادی که به نظر میآید «همه چیز دارند» قلب و ذهن صدها نفر دیگر را تسخیر کردهاند تا به آنان نیرو بدهند و باعث شوند که ریشهٔ آنان قویتر شده و به بالای هر نردبانی که میخواهند برسند.
افرادی که قصد دارند به این مرحله برسند، همیشه در پایین نردبان هستند و به افرادی که در آن بالا هستند نگاه میکنند و به آنها توهین میکنند. و وقتی که افرادی که در بالای نردبان هستند، به آنها عشق محبت و یا کار نمیدهند، فکر میکنند که عضو گروهی خاص هستند و یا به آنها تهمت میزنند که عضو یک شبکه مخفی هستند و با این کار سر خودشان را به سقف شیشهای بالا سرشان میزنند.
افراد پایین نردبان، هیچوقت متوجه نمیشوند که این طرد شدن، به دلیل اشتباه خودشان بوده است. آنها نمیدانند که خودشان روابط را تخریب کردهاند. از بین رفتن دوستی و یا هر چیز دیگری تنها به دلیل اشتباهات ارتباطی آنان بوده. در حالی که افراد محبوب، کیسههایی از ترفند، یا عصایی جادویی به همراه دارند که به هر چیز برخورد کند، آن را تبدیل به موفقیت میکند.
خواندن کتاب قوانین نانوشته ارتباطات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید در ارتباطات موفق باشید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب قوانین نانوشته ارتباطات
«من یکبار از یکی از دوستانم که در یک آژانس استعدادیابی در لوس آنجلس کار میکرد و ارتباطات خوبی داشت پرسیدم که آیا فرد مشهوری را میشناسد که بتوانم برای پروژهای که رویش کار میکردم با آنها ارتباط بگیرم.
"تانیا" دوست من در دفترچه تلفنش چرخید و اسمهایی که من نیاز داشتم را پیدا کرد. با لطفی که به من کرد، من را مدیون خودش کرد و این موضوع برای هر دوی ما مشخص بود.
زمانی که من تلفنی از او تشکر کردم، گفت: "اوه، من مطمئنم که راهی پیدا میکنی که برایم جبران کنی."
من گفتم "البته که این کار رو میکنم، اصلا نیازی به گفتن نیست." و واقعا هم نیازی به گفتن نبود. یادآوری او به من این را نشان داد که این کار را بخاطر دوستیاش با من نکرده بود، بلکه بخاطر چیزی بود که در قبالش میخواست.
دو روز بعد، "تانیا" با من تماس گرفت و گفت که چند ماه آینده به نیویورک خواهد آمد و از من پرسید که آیا میتواند چند روز پیش من بماند یا نه.
طبیعتا این برای من امکانپذیر بود، اما اینکه با این سرعت به دنبال این باشد که بخاطر کاری که برای من انجام داد، لطفی به او کنم، حرکت هوشندانهای نبود.
زمانی که شخصی کاری خوب برایتان انجام میدهد، آن در حافظهتان میمانند. در واقع شما آگاهانه به دنبال راههایی هستید که لطفش را جبران کنید. اگر "تانیا" حتی چند سال بعد هم با من تماس میگرفت، من به خاطر داشتم که "به او مدیون هستم". اما واقعیت این است از اینکه او آنقدر سریع این لطفش را نقد کرد خیلی خوشحال شدم حالا حتی میتوانستم کاری کنم که او دوباره به من مدیون شود.
با این وجود، من آرزو میکنم که کاش آن در مورد جبران کردن حرفی نمیزد. گفتن این موضوع به جز از بین بردن حس سخاوتمندی طرفین چیزی برایمان نداشت.
زمانی که به کسی لطفی میکنید، مشخصا آنها به شما "مدیون هستند"، چند هفته صبر کنید. کاری نکنید که انگار این به آن در شده است. اجازه دهید شخصی که درخواست لطفی از سمت شما را کرده این حس خوشایند را داشته باشد که شما آن کار را برای خود او انجام دادهاید، آن هم بدون اینکه از او توقعی داشته باشید و چیزی در قبالش بخواهید.
آنها میدانند که در واقع اینطور نیست، شما هم این را میدانید. اما فقط یک گروه هستند که این را به زبان میآورند، آن هم بازندگان کوچک هستند.»
حجم
۵۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه
حجم
۵۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه