
کتاب مریم
معرفی کتاب مریم
کتاب الکترونیکی «مریم» نوشتهٔ صباح فدایی حسینی و با نشر کتاب یار مهربان منتشر شده است. این اثر در قالب داستانی واقعگرا روایت میشود و به زندگی دختری به نام «مریم» در بستر خانوادهای پرتنش و درگیر با مشکلات اجتماعی و عاطفی میپردازد. داستان در دهه ۱۳۶۰ و همزمان با روزهای جنگ روایت میشود و دغدغههای کودکی، مسئولیتهای زودهنگام و رنجهای یک دختر را در خانوادهای از همگسیخته به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مریم
«مریم» اثری داستانی است که با نگاهی واقعگرایانه به زندگی یک کودک در خانوادهای بحرانزده میپردازد. نویسنده، صباح فدایی حسینی، با انتخاب فضای دهه ۱۳۶۰ و همزمانی آن با جنگ، شرایط اجتماعی و اقتصادی دشوار آن دوران را به تصویر کشیده است. روایت کتاب از زبان سوم شخص و با تمرکز بر شخصیت اصلی، یعنی مریم، پیش میرود و خواننده را با جزئیات زندگی روزمره، احساسات و دغدغههای او همراه میکند. ساختار کتاب بر پایه روایت خطی و توصیف دقیق وقایع و احساسات بنا شده است. در این داستان، موضوعاتی چون فقر، جدایی والدین، مسئولیتپذیری زودهنگام کودکان، خشونت خانگی و تأثیرات جنگ بر خانوادهها مطرح شدهاند. نویسنده تلاش کرده است تا با روایت صادقانه و بیپرده، تصویری ملموس از رنجها و امیدهای کودکی در شرایط دشوار ارائه دهد. «مریم» نهتنها داستانی درباره یک فرد، بلکه روایتی از بخشی از جامعه و نسلی است که زیر سایهٔ مشکلات خانوادگی و اجتماعی رشد کردهاند.
خلاصه داستان مریم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مریم» با شبی بارانی و پراضطراب آغاز میشود؛ شبی که مادر خانواده تصمیم به ترک خانه میگیرد و پنج فرزندش را با پدری بیتفاوت و غرق در مشکلات رها میکند. مریم، دختر هفتساله، ناگهان خود را در نقش مادر و سرپرست چهار برادر کوچکترش میبیند. او باید با ترسهای شبانه، گرسنگی، مسئولیت نگهداری از نوزاد و کودکان خردسال و بیمهری والدین دستوپنجه نرم کند. پدر که گرفتار مسائل شخصی و روابط خارج از خانواده است، اغلب حضور مؤثری ندارد و گاه با خشونت و بیتوجهی، بار مشکلات را بر دوش مریم میگذارد. در مدرسه، مریم با بیخوابی، خستگی و بیتوجهی معلمان روبهروست و اغلب به دلیل ناتوانی در انجام تکالیف یا دیر رسیدن، تنبیه میشود. او حتی در جمع همسالان نیز احساس تنهایی و بیپناهی دارد. جنگ و بمباران، فضای ناامن و پراضطرابی را به زندگی مریم و خانوادهاش تحمیل میکند و هر روز، مسئولیتها و نگرانیهای او را سنگینتر میسازد. در این میان، تلاشهای مریم برای حفظ خانواده و مراقبت از برادرانش، در کنار امیدهای کودکانهاش برای بازگشت مادر و بهبود اوضاع، محور اصلی روایت است. داستان با فرازونشیبهای عاطفی، خشونتهای خانگی، جدایی والدین و ورود افراد جدید به زندگی خانواده ادامه مییابد و مریم ناچار است با بلوغی زودرس، بار زندگی را به دوش بکشد، درحالیکه همچنان در جستوجوی محبت و امنیت است.
چرا باید کتاب مریم را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از زندگی یک کودک در خانوادهای بحرانزده، تصویری ملموس از تأثیرات جدایی والدین، فقر و خشونت خانگی بر کودکان ارائه میدهد. «مریم» فرصتی است برای درک عمیقتر رنجهای پنهان کودکان و نوجوانانی که در سایهٔ مشکلات خانوادگی و اجتماعی رشد میکنند. خواندن این اثر میتواند نگاه تازهای به مسئولیتهای زودهنگام کودکان، تابآوری در شرایط دشوار و اهمیت حمایت عاطفی در خانواده بیافریند. همچنین، روایت داستان در بستر جنگ و دهه ۱۳۶۰، بخشی از تاریخ اجتماعی ایران را از زاویهای انسانی و شخصی بازتاب میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «مریم» برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی، روایتهای واقعگرایانه و دغدغهمندان مسائل کودکان و خانواده مناسب است. این کتاب بهویژه برای کسانی که با موضوعاتی چون جدایی والدین، خشونت خانگی، فقر و مسئولیتپذیری زودهنگام کودکان درگیر هستند یا به دنبال شناخت عمیقتر از تأثیرات این مسائل بر روان و زندگی کودکاناند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مریم
«باد هوهوکنان. لابهلای درختان بزرگ میپیچید و رعدوبرق هم به آسمان خنجر میکشید. چراغهای حیاط بزرگ و تاریک و باران هم شاهد. اتفاقات آن خانه بزرگ بودند. ساختمانی در ته حباط که چراغهایش خاموش است. همه خوابند نیمهشب است. در آهنی دولنگه بزرگ خانه هم با زور باه تکانتکان میخورد؛ گویی که هر آن میخواهد باز شود. صدای گریه بچهای سهماهه که از خواب پریده و دنبال پستان مادر میگردد در اطاق میبیجد. از صدای رعدوبرق دخترک هفتساله هم بیدار میشود. شاهد شیر خوردن برادر کوچکش زير سینه مادرش که حالا آرام گرفته. در آغوش مادر است و سعی میکند دوباره به خواب برود؛ اما باران و طوفان و رعدوبرق نمیگذارند دخترک خوابش ببرد. در این اتاق، مادری با پنج فرزندش کنار هم خوابیدهاند؛ دختر بزرگش هفتساله و چهار پسر کوجک ششساله و چهارساله و دوساله و سهماهه. مادر در فکر است. بچه را خوابانده و منتظر شوهرش است که چشمش به ساعت اتاق میافتد. ساعت. ۳ نیمهشب است. ناگهان نور پررنگ چراغه ای ماشینی به پنجره...»
حجم
۷۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۷۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه