تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب هفت راه پله مخفی (جلد اول)
معرفی کتاب هفت راه پله مخفی (جلد اول)
کتاب الکترونیکی «هفت راهپلهٔ مخفی (جلد اول)» نوشتهٔ سیدهمریم موسوی چاشمی و با نشر مانیان، داستانی ماجراجویانه و پرهیجان را روایت میکند که گروهی از دوستان نوجوان را در سفری غیرمنتظره و پر از رمز و راز همراهی میکند. این اثر در دستهٔ داستانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و با محوریت رفاقت، شجاعت و عبور از چالشها، مخاطبان جوان را هدف قرار داده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هفت راه پله مخفی (جلد اول)
«هفت راهپلهٔ مخفی» اثری داستانی و ماجراجویانه است که با روایتی اولشخص، ماجرای هفت دوست نوجوان را دنبال میکند که سفری ساده به کوه برایشان به ماجرایی عجیب و پرخطر بدل میشود. این کتاب در قالب رمان نوجوان نوشته شده و فضای آن آمیزهای از واقعیت و خیال است؛ جایی که عناصر فانتزی، رمز و راز و حتی ترس، در کنار روابط دوستانه و دغدغههای نوجوانانه قرار میگیرند. نویسنده با خلق شخصیتهایی با ویژگیهای متفاوت و ملموس، تلاش کرده است تا دنیایی پر از اتفاقات غیرمنتظره و چالشهای گوناگون را پیش روی خواننده بگذارد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل یا بخش، ماجرای تازهای را رقم میزند و مخاطب را با معماها و خطرات جدید روبهرو میکند. فضای داستان، ترکیبی از طبیعت، مکانهای اسرارآمیز و موقعیتهای فانتزی است که بهتدریج ابعاد تازهای از دنیای داستان را آشکار میکند. این کتاب بهویژه برای نوجوانان و جوانان نوشته شده و با توجه به لحن و فضای آن، میتواند برای علاقهمندان به داستانهای ماجراجویانه و فانتزی جذاب باشد.
خلاصه داستان هفت راه پله مخفی (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با برنامهریزی یک سفر کوهستانی توسط گروهی از هفت دوست آغاز میشود. پیتر، راوی داستان، به همراه فایک، سارا، چارلی، لورا، مری و مایک، تصمیم میگیرند برای تفریح به کوه بروند. اما همهچیز زمانی تغییر میکند که در مسیر، کوهی عجیب با طرح سه برگ توجه آنها را جلب میکند. کوه بهطرزی جادویی باز میشود و دوستان وارد آن میشوند؛ جایی که هفت راهپلهٔ مخفی و اتاقهایی با مناظر متفاوت و عجیب انتظارشان را میکشد. هر اتاق، دنیایی متفاوت دارد: از پاییز و برگهای رنگارنگ تا زمستان و برف و حتی اتاقهایی با اسباببازی و مناظر غیرواقعی. در ادامه، گروه با چالشهای متعددی روبهرو میشود؛ از گیر افتادن در اتاقها و تلاش برای یافتن راه خروج، تا مواجهه با پیرزنی مرموز که راز سه برگ سبز و گذشتهٔ سرزمین را برایشان بازگو میکند. پیرزن به آنها ابزارهایی جادویی مانند شکلاتهای آرزومند، چکش چوبی و شالگردن با سنبلهای عناصر طبیعی میدهد تا در مسیر پرخطرشان یاریشان کند. دوستان در جستوجوی سه برگ سبز، با موجودات عجیب، خطرات طبیعی، ارواح، اسکلتها و معماهای گوناگون روبهرو میشوند. در این مسیر، دوستی، فداکاری، ترس، امید و لحظات طنزآمیز، همگی در کنار هم قرار میگیرند و هرکدام از شخصیتها با نقاط ضعف و قوت خود، در آزمونهای مختلف قرار میگیرند. داستان با ماجراهای پیدرپی و تعلیقهای متعدد، خواننده را تا پایان همراه خود نگه میدارد، بیآنکه سرانجام نهایی جستوجوی سه برگ سبز را فاش کند.
چرا باید کتاب هفت راه پله مخفی (جلد اول) را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر فانتزی، ماجراجویی و روابط دوستانه، فضایی پرهیجان و پر از رمز و راز را خلق کرده است. روایت داستان از زاویهٔ دید یک نوجوان، باعث میشود خواننده بهراحتی با شخصیتها همذاتپنداری کند و درگیر فرازونشیبهای احساسی و چالشهای آنها شود. حضور معماها، ابزارهای جادویی و موقعیتهای غیرمنتظره، جذابیت داستان را برای مخاطبان جوان دوچندان میکند. علاوهبر این، کتاب به موضوعاتی مانند دوستی، فداکاری، امید و عبور از ترسها میپردازد و میتواند الهامبخش نوجوانان در مواجهه با مشکلات و تصمیمگیریهای مهم باشد. فضای داستانی و طنزهای میان شخصیتها، خواندن این اثر را به تجربهای سرگرمکننده و متفاوت تبدیل میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای ماجراجویانه، فانتزی و پررمزوراز علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دوست دارند داستانهایی دربارهٔ دوستی، شجاعت و عبور از چالشها بخوانند، انتخاب خوبی بهشمار میآید.
بخشی از کتاب هفت راه پله مخفی (جلد اول)
«وقتی پنجره رو باز کردیم یه نردبون بلند رو دیدیم که تا نوک پنجره بالا آومده بود، خوشحالی تو چهره همهمون موج میزد. تک به تک از نردبون پایین رفتیم و روی برگهای پاییزی با خیال آسوده از همهچی قدم میزدیم چه لذتی داشت صدای خشخش برگ و سکوتی که همهجا رو فرا گرفته بود. ما همون لحظه با برگهای پاییزیای که در دست داشتیم یه عکس زیبا و بهیادماندنی گرفتیم و به کنار دریاچه رفتیم تا یه عکس دیگه بگیریم. مایک: بچهها اینجا آنتن نمیده مری: اوهوم ولی نگران نباش وقتی برگردیم همهچی درست میشه که بعد یه صدا از توی آب اومد و ما چندین ماهی بزرگ رو دیدیم و تصمیم گرفتیم با کمک هم چند تا ماهی بگیریم بعد فایک و مری مشغول پیدا کردن چوب شدن و چارلی و سارا هم مسئول جمع کردن برگهای پاییزی شدن و من و لورا و مایک هم مشغول ماهی گرفتن شدیم و من توری که برای بازی والیبال آورده بودم رو در آوردم و هرکدوممون یه گوشهش رو گرفتیم و مقداری شیرینیای که همراهمون بود رو خرد کردیم و توی آب ریختیم. ماهیهای شکمو هم بدون اینکه بدونن چه نقشهای براشون کشیدیم مشغول خوردن شیرینیها شدن و ما هم تونستیم ماهیهای زیادی رو گیر بندازیم. وقتی فایک و مری چوبها رو آوردن و چارلی و سارا هم برگها رو آوردن، چوبها رو به حالت سرخپوستی چیدیم و برگها رو داخل و دور و بر اون ریختیم. با فندکی که داشتیم آتش رو روشن کردیم و ماهیها رو روی چوبها قرار دادیم و وقتی که کاملا کباب شدن، شروع به خوردن کردیم. در حین خوردن باد ملایمی میوزید و برگهای زیبای درختان شروع به ریزش کردن خیلی زیبا بود.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه