
کتاب مرد قرمز
معرفی کتاب مرد قرمز
کتاب مرد قرمز نوشته سید عباس حسینی که توسط نشر آرمانگرایان منتشر شده، روایتی داستانی از زندگی مردی با موهای قرمز است که درگیر خاطرات، تنهایی و کشمکشهای درونی خود است. این اثر در دستهی داستانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و با نگاهی خاص به مفاهیم هویت، گذشته و روابط انسانی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مرد قرمز
کتاب مرد قرمز، اثری داستانی است که در فضای معاصر و با زبانی آمیخته به طنز تلخ و روایتهای ذهنی، به زندگی مردی میپردازد که گذشته و خاطراتش بخش مهمی از هویت او را شکل دادهاند. داستان در دورهای روایت میشود که شخصیت اصلی، مردی حدود ۶۰ ساله، پس از تجربهی خودکشی ناموفق و سالها رواندرمانی، دوباره به جامعه بازمیگردد. روایت کتاب میان ذهنیات شخصیت اصلی، نامهنگاریهای او با دوستش (مرد مو قهوهای) و گفتوگوهای فلسفی و طنزآمیز دربارهی زندگی، مرگ، جنگ، تنهایی و هویت در نوسان است. نویسنده، سید عباس حسینی، گاهی خود را وارد داستان میکند و با شکستن دیوار چهارم، به شکل خودآگاه با مخاطب و شخصیتها ارتباط میگیرد. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال، خاطره و رؤیا و تجربههای زیستهی شخصیتها است که در قالبی غیرخطی و چندصدایی روایت میشود. این کتاب با پرداختن به دغدغههای اجتماعی، روانی و فلسفی، تصویری از انسان معاصر و بحرانهای هویتی او ارائه میدهد.
خلاصه داستان مرد قرمز
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با معرفی مرد قرمز آغاز میشود؛ مردی تنها، کممو و ۶۰ ساله که زندگیاش میان عادتهای تکراری، اعتیاد به قمار و سیگار و خاطرات تلخ گذشته میگذرد. او پس از یک خودکشی ناموفق در جوانی، سالها درگیر درمان و بازگشت به اجتماع بوده است. ارتباط او با مرد مو قهوهای، دوست صمیمیاش، از طریق نامهنگاری و گفتوگوهای فلسفی ادامه دارد. مرد قرمز در تلاش است معنای زندگی، هویت و نقش خاطرات را در شکلگیری شخصیت خود بفهمد. روایت داستان میان ذهنیات مرد قرمز، خاطراتش از جنگ، تجربههای تیمارستان و گفتوگوهایش با دیگر شخصیتها (مانند مرد مو آبی و مرد مو مشکی) جابهجا میشود.
در بخشهایی از داستان، نویسنده خود وارد روایت میشود و با شخصیتها و حتی با مخاطب حرف میزند. داستان با طنز تلخ، بازی با واژهها و تکرار پرسشهایی دربارهی مرگ، تنهایی، جنگ و معنای زندگی پیش میرود. شخصیتها هرکدام نماد بخشی از جامعه یا ذهنیت انسان معاصر هستند و روایت، گاه به شکل هذیانی و گاه با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و فردی میپردازد. پایان داستان باز است و بیشتر بر تجربهی زیسته و درونی شخصیتها تمرکز دارد تا یک خط داستانی کلاسیک.
چرا باید کتاب مرد قرمز را خواند؟
کتاب مرد قرمز با ساختاری غیرمتعارف و روایت چندلایه، تجربهای متفاوت از داستاننویسی فارسی ارائه میدهد. مرد قرمز با پرداختن به موضوعاتی مانند هویت، خاطره، تنهایی و بحرانهای روانی، مخاطب را به تامل دربارهی معنای زندگی و نقش گذشته در شکلگیری شخصیت انسان دعوت میکند. طنز تلخ و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی و فردی، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب فرصتی برای مواجهه با روایتهایی است که مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکنند و ذهن را به چالش میکشند.
خواندن کتاب مرد قرمز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای معاصر فارسی، کسانی که دغدغهی هویت، تنهایی و مسائل روانی دارند و دوست دارند روایتهایی متفاوت و چندصدایی را تجربه کنند، مناسب است؛ همچنین به کسانی که به ادبیات فلسفی و اجتماعی علاقه دارند و بهدنبال اثری هستند که مرزهای روایت کلاسیک را جابهجا کند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مرد قرمز
«همیشه آدما خودشونو به وسیله خاطراتشون میشناسن. درواقع گذشته مفهومیه که خودشون ساختن تا به موجودیت و شخصیت خودشون معنی بدن. مرد قرمز هم از این قاعده مستثنی نبود. خب مرد قرمز شخصیت اصلی داستانه. اون الان حدوداً شصت ساله. یه مرد کم مو با صورت چین خورده، قد نسبتاً بلنده و خب نسبت به همسناش صورتش اکثر اوقات ریش داره. فکر میکنم همینقدر واسه شناختن تصوبرش تو ذهنتون کافی باشه. یه کم راجعبه عادتهای مرد قرمز بگم. از شکر بدش میاد. از وقتی سر قبر مرد خرد و خاکشیر شده رفت. به آینهها علاقه زیادی پیدا کرده. باید حتماً در طول روز خودش رو تو آینه ببینه وگرنه عصبی میشه. از زمانی که مرتکب قتل درخت نارنج شد. از ارتباط برقرار کردن با بقیه بیزاره. فکر میکنه اخم کردن بیشتر بهش میاد تا خندیدن. صبحا که بیدار میشه قهوه میخوره. سیگار میکشه و معتاد قمار کردن و پوکره. وضع مالیش نسبتأً خوبه و تنها زندگی میکنه. از وقتی مرد مو قرمز خودکشی کرد پستچی زنگ خونهاش رو نزده و دلش برای پستچی تنگ شده. یه دوست صمیمی داره، اون هم مرد مو قهوه ایه. اما آدمای زیادی رو میشناسه. معمولا ظهرا توی پارک لاله قدم میزنه و فکر میکنه. تقریباً یه حالت روتین به زندگیش حاکمه.»
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه