
کتاب فکر مسئله دار
معرفی کتاب فکر مسئله دار
کتاب فکر مسئله دار نوشتهٔ «پریسا عزیزان» اثری است که نشر سنجاق آن را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. این داستان در قالبی نزدیک به زندگی روزمرهٔ خانوادهها، به پرسشها و دغدغههای فلسفی و اعتقادی نوجوانان و جوانان پرداخته است. نویسنده تلاش کرده است مفاهیم پیچیدهٔ فلسفی و معرفتی را با زبانی ساده و از خلال گفتوگوهای خانوادگی و تجربههای شخصی، برای مخاطب ملموس کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فکر مسئله دار
کتاب «فکر مسئلهدار» (داستانی توأم با عشق بههمراه رفع شبهات دینی به زبان ساده) داستانی است که در بستر زندگی یک خانوادهٔ ایرانی روایت میشود. «پریسا عزیزان»، نویسندهٔ این کتاب با الهام از تجربههای شخصی و محیط خانوادگی خود، دغدغههای فکری و اعتقادی نوجوانان را به تصویر کشیده است. کتاب در قالب داستانی پیوسته و با محوریت شخصیتهایی چون «یاسی»، دوقلوها و دایی به طرح پرسشهایی بنیادین دربارهٔ آفرینش، وجود خدا، فلسفهٔ زندگی و معنای عبادت پرداخته است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل با یک ماجرای خانوادگی یا گفتوگوی صمیمی آغاز میشود و بهتدریج به لایههای عمیقتر فکری و فلسفی نفوذ میکند. نویسنده با بهرهگیری از خاطرات، شوخیها، بازیها و حتی چالشهای روزمره، فضایی آشنا و قابل لمس برای مخاطب ایجاد کرده است. این داستان با ترکیب روایت و تحلیل تلاش کرده است مفاهیم فلسفی و معرفتی را به زبان زندگی روزمره نزدیک کند. کتاب «فکر مسئلهدار» نهتنها به دغدغههای ذهنی نوجوانان و جوانان میپردازد، بلکه والدین و مربیان را نیز به تأمل دربارهٔ شیوههای پاسخگویی به پرسشهای نسل جدید دعوت میکند.
خلاصه داستان فکر مسئله دار
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با روایت زندگی «یاسی»، دختری نوجوان آغاز میشود که ذهنش پر از پرسشهای فلسفی و اعتقادی است. او در کنار خانواده و بهویژه داییاش با سؤالاتی دربارهٔ آفرینش، وجود خدا، علت وجود انسانها و فلسفهٔ عبادت روبهرو میشود. داستان در قالب ماجراهای خانوادگی، بازیها، شوخیها و گفتوگوهای صمیمی پیش میرود و هر بار یکی از پرسشهای ذهنی یاسی یا دوستانش به بحث گذاشته میشود. در فصلهای ابتدایی، دغدغهٔ اصلی یاسی دربارهٔ منشأ انسان و چرایی وجود خدا است. دایی با زبانی قابل فهم و مثالهایی از زندگی روزمره، مفاهیم فلسفی مانند تسلسل علل، ضرورت وجود علت نخستین و یگانگی خدا را برای بچهها توضیح میدهد. این گفتوگوها نهتنها به رفع شبهات ذهنی یاسی و دوستانش کمک میکند، بلکه فضای خانه را به محیطی برای رشد فکری و معنوی تبدیل میکند. در ادامه، موضوعات دیگری مانند معنای نماز، فلسفهٔ گریه و شادی در مناسبتهای مذهبی و تفاوت تجربههای معنوی با تجربههای روزمره مطرح میشود. نویسنده با روایت ماجراهایی از زندگی واقعی و خاطرات خانوادگی نشان میدهد که چگونه پرسشهای فلسفی میتوانند بهانهای برای نزدیکی اعضای خانواده و رشد فکری نوجوانان باشند. کتاب بدون ارائهٔ پاسخهای قطعی و یکسویه، مخاطب را به تأمل و جستوجوی بیشتر دعوت میکند و تلاش دارد نشان دهد که مسیر یافتن پاسخها، خود بخشی از رشد معنوی و فکری است.
چرا باید کتاب فکر مسئله دار را بخوانیم؟
این داستان، مفاهیم فلسفی و اعتقادی را به زبان ساده و ملموس برای نوجوانان و جوانان مطرح میکند. «فکر مسئلهدار» بهجای ارائهٔ پاسخهای کلیشهای، فضای گفتوگو و پرسشگری را تقویت میکند و مخاطب را به اندیشیدن و جستوجوی شخصی تشویق میکند. استفاده از مثالهای روزمره، شوخیها و خاطرات خانوادگی باعث شده است که مفاهیم پیچیده برای مخاطب ملموس باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که با پرسشهای فلسفی و اعتقادی روبهرو هستند، مناسب است؛ همچنین والدین، معلمان و مربیانی که بهدنبال راههایی برای گفتوگو با نسل جدید دربارهٔ مسائل معنوی و فلسفی هستند، میتوانند از این اثر بهره ببرند. «فکر مسئلهدار» بهویژه برای کسانی که دغدغهٔ یافتن معنا و پاسخ به شبهات دینی را دارند، مفید است.
بخشی از کتاب فکر مسئله دار
«مادرجون لیلا و پدرجون رضا به همراه خاله نوشین و دایی محمد اومدن خونه یاسی اینا. خاله نوشین یه دختر ۶ ساله و یه پسر ۳ ساله داشت که از سروکول همه به طرز وحشتناکی بالا میرفتن و هیچکس توان مقابله با اونا رو نداشت. همه از دستشون عاصی بودن مگر اینکه یه نفر خوووب سرگرمشون کنه. وقتی خونه یاسی مییومدن کمد یاسی رو در عرض ۵ دقیقه میریختن به هم. چاره چی بود؟ مهمان بودن و نمیشد حرفی زد، البته خاله نوشینم خیلی مواظبشون بود ولی خب گاهی آدم مشغول کاری میشه که از بچهها غافل میشه. یاسی از قبل به همه اینا فکر کرده بود که چکار کنه، این دو بچه رو همراه خواهر خودش فرستادشون تو حموم و آبو باز کرد، اونا هم از خدا خواسته از خوشحالی جیغ میزدن. دیگه خیالش راحت شد و منتظر اومدن دایی محمد و دوقلوها بود که خیلی بهموقع هم از راه رسیدن و اومدن تو اتاق یاسی. تا وارد شدن متوجه صدای آب شدن... گفتن: یاسی؛ آب بازه انگار... در حموم رو باز کردن و دیدن بچهها دارن سروکول هم میزنن و آب بازی... حنانه سریع پاچهها شو بالا زد و گفت کاش یه چیز دیگه از خدا میخواستیم یاسی! تو راه میگفتیم کاش مثه بچگیمون میرفتیم آب بازی... فاطمه که خنده از صورتش حذف نمیشد دست به کار شد و پرید تو حموم... یه حموم تقریباً ۱/۵ در ۳ متری با جیغ و هوار یاسین و باران و جانان به همراه سردستهها یاسی و فاطمه و حنانه... تو حموم یه تشت بزرگ آب بود که کوچولوها مشغول آبپاشی بودن و سردستهها که دوش رو باز کرده بودن و به زور یکی یکی همدیگه رو هل میدادن زیر آب... سهتایی خیس آب شده بودن...»
حجم
۸۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۸۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه