
کتاب ارغوان
معرفی کتاب ارغوان
کتاب ارغوان، نوشته سمیه بهارلو و منتشرشده توسط نشر پرین، داستانی از زندگی دختری نوجوان در بستر خانوادهای سنتی و پرتنش است. این رمان با محوریت روابط خانوادگی، عشقهای دوران نوجوانانی و کشمکشهای درونی شخصیت اصلی، تصویری از دغدغهها و چالشهای دختران جوان در جامعه ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ارغوان
کتاب ارغوان، به قلم سمیه بهارلو، داستانی است که بازتابی از سنتها و باورهای رایج جامعهی ایران را نشان میدهد. کتاب با تمرکز بر زندگی دختری به نام ارغوان و خانوادهاش، بهویژه رابطهی او با پدر مهربان و مادری سرد و سختگیر، به بررسی نقشها و انتظارات جنسیتی، فشارهای اجتماعی و تأثیر آنها بر شکلگیری هویت فردی میپردازد. روایت با شرح جزئیات زندگی روزمره، مناسبات خانوادگی و روابط عاشقانهی دوران نوجوانانی، تصویری ملموس از دغدغهها و آرزوهای نسل جوان ارائه میکند. در کنار روایت اصلی، شخصیتهای فرعی، مانند خواهران، دوستان و اعضای خانواده، هریک با ویژگیها و مشکلات خاص خود، به غنای داستان میافزایند. فضای داستان، پر از تضاد میان سنت و مدرنیته، عشق و محدودیت و امید و ناامیدی است.
خلاصه داستان ارغوان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان ارغوان با تولد دختری در خانوادهای سنتی آغاز میشود؛ خانوادهای که پدرش مردی مهربان و دلسوز و مادرش زنی سرد و ناراضی است. ارغوان، شخصیت اصلی، در کنار خواهرانش بزرگ میشود و از همان کودکی با بیمهری مادر و حمایت پدر روبهرو میشود. او در نوجوانی، با ورود به مدرسه و آشنایی با پسری به نام حمید، نخستین تجربههای عاشقانه و هیجانهای جوانی را از سر میگذراند. رابطهی پنهانی ارغوان و حمید، در دل محدودیتهای خانوادگی و اجتماعی، شکل میگیرد و بهتدریج به نقطهی عطف زندگی آنها بدل میشود. در این میان، مادر با رفتارهای تند و گاه خشونتآمیز، فضای خانه را برای ارغوان و خواهرانش دشوار میکند و پدر، با صبوری و مهربانی، پناهگاه دختران میشود.
داستان با نشاندادن روزمرگیها، تنشهای خانوادگی، جداییها و بازگشتهای عاشقانه و تلاش ارغوان برای حفظ استقلال و هویت خود پیش میرود. ورود شخصیتهایی مانند سوری و سینا به زندگی خانواده، گرههای تازهای در روابط ایجاد میکند و ارغوان را در برابر انتخابهای دشوار قرار میدهد. او میان عشق، وظیفه، سنت و آرزوهای شخصی، مدام در نوسان است و باید راه خود را در میان این تضادها پیدا کند. پایان داستان، همچنان که انتظار میرود، با افشای رازها و تصمیمگیریهای مهم همراه است.
چرا باید کتاب ارغوان را خواند؟
این رمان با پرداختن به روابط پیچیدهی خانوادگی، دغدغههای نوجوانی و چالشهای هویتیابی دختران جوان، تصویری ملموس از زندگی در جامعهای سنتی و در حال گذار به مدرنیته ارائه میدهد. روایت و شخصیتپردازی دقیق نویسنده، خواننده را به دل احساسات و کشمکشهای شخصیت اصلی میبرد و امکان همذاتپنداری با او را فراهم میکند. کتاب حاضر فرصتی است برای بازنگری در نقش خانواده، عشق و انتخابهای فردی در زندگی هر انسان.
خواندن کتاب ارغوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان رمانهای عاشقانه و اجتماعی، کسانی که دغدغهی روابط والدین و فرزندان، هویتیابی نوجوانان و چالشهای سنت و مدرنیته را دارند، مناسب است؛ همچنین این داستان برای نوجوانان و جوانانی که با محدودیتهای خانوادگی و اجتماعی روبهرو هستند، میتواند تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب ارغوان
«آقاجون با عجله خانه را ترک کرد. ثمر هم به کمک توران رفت و با هم ظرف بزرگ آب را داخل اتاق بردند. ارمغان با اینکه یازده ساله بود، اما چون طفل کوچکی دامن پلیسه مرا در میان پنجه میفشرد و اشک میریخت و من فقط نگران جنسیت نوزاد عجول بودم. از ته دل آرزو میکردم که ای کاش نوزاد پسر باشد. در به روی پاشنه چرخید. آقاجون همراه پزشکی وارد شد. دستان ارمغان را از دامنم جدا کردم. از کنار حوض پر از ماهیهای قرمز گذشتم. آقاجون نگاه مضطربش را به من دوخت و بعد همراه لبخندی گفت: این فسقلی که الان اینقدر عجوله، وای به بعدها. صدای گریه نوزاد، نگاه هر دویمان را به سمت اتاق کشاند. بعد از لحظهای که برای من به اندازه یک قرن گذشت، توران از اتاق بیرون آمد و رو به آقاجون گفت: آقا مژده بدین. خدا بهتون یه دختر مثل پنجه آفتاب داده.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۵۶ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۵۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب بود کتاب مرسی از طاقچه که تو بی نهایت گذاشتینش⭐⭐
خوب بود بد نبود
کتاب های خانم بهارلو عالین👍👍👍
موضوع رمان خوب بود....
چقدر مسخره!!! اول اینکه زمان در کتاب نامعلومه اگر اوایل انقلابه هیچ اثری در کتاب نیست حتی یه جا در عکس گرفتن نویسنده جوری نوشته انگار با گوشی عکس گرفتن دختره رفت دورشو با عشق سابقش زد و دوباره برگشت