
کتاب پسر نوح
معرفی کتاب پسر نوح
کتاب پسر نوح نوشتهٔ سارا بهرامی راد و ویراستهٔ سحر لطفعلی توسط نشر خودنویس منتشر شده است. این کتاب رمانی ایرانی است که در ۱۶ فصل نگاشته شده و چاپ اول آن در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است. این رمان فارسی به مضامینی چون عزت ملی، مبارزه با فساد، عدالتخواهی و نقد فرهنگ غرب میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پسر نوح
خلاصه کتاب پسر نوح
کتاب پسر نوح داستانی است که در زمانهای پر از آشوب و اضطراب روایت میشود؛ زمانهای که آلودگی هوا و افکار مردم، سنگینی خاصی را به زندگی بخشیده است. شخصیت اصلی داستان، «میعاد»، پزشکی است که درگیر یافتن راه حلی برای یک مشکل بزرگ علمی است. او که امید یک ملت به او گره خورده، با شکستهای پیدرپی و ناامیدی دست و پنجه نرم میکند. در این میان، او با مسئولیتهای خانوادگی و تلاش برای آرامش بخشیدن به اطرافیانش نیز روبهرو است. داستان حول محور تلاشهای میعاد برای رسیدن به موفقیت در آزمایشگاه و درعینحال حفظ آرامش خود و خانوادهاش در بحبوحهٔ مشکلات و بیماریهای فراگیر میچرخد. وجود برادرانش، «مهران» و «میلاد»، و پدر و مادرش، فضای خانوادهای سنتی را به تصویر میکشد که هر یک با چالشهای خود مواجهند. این رمان به تنهایی، مسئولیتپذیری، و امیدواری در شرایط دشوار میپردازد.
چرا باید کتاب پسر نوح را بخوانیم؟
خواندن کتاب پسر نوح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و روانشناختی پیشنهاد میشود. اگر به داستانهایی با محوریت چالشهای انسانی، تلاش برای غلبه بر مشکلات، و روابط خانوادگی در بستر بحرانها علاقهمند هستید، این کتاب میتواند برای شما جذاب باشد. همچنین، کسانی که به موضوعات مرتبط با علم، پزشکی، و تأثیر آن بر زندگی افراد جامعه میپردازند، از خواندن این رمان لذت خواهند برد.
درباره سارا بهرامی راد
بخشی از کتاب پسر نوح
«جهان با تمام نامردی و غضبی که بر فرزندان آدم داشت، تنها حسنش گذر بیوقفهاش بود و به صبح رسیدن شبهای تارش. گروه چهارنفرهای که میعاد با هزار و یک جان کندن دور هم جمع کرده بود پس از شب مهمانی دوباره به عزلتگاه پیشینشان بازگشتند و کارشان را از سر گرفتند. همه چیز به روال سابق بازگشته بود؛ با این تفاوت که حال روحیشان بهتر بود و قدرت سازگاری با هم را پیدا کرده بودند. قهر و آشتیها سر جا بود ولی هیچکدام منجر به تصمیمات احمقانه نمیشد. سهراب هم دلش به سختکوشی آن سه نفر گرم شده بود و کمتر با شنیدن اخبار بد بیرون دچار اضطراب و دلهره میشد. آزاده سعی میکرد با همایون کنار بیاید و همایون بیشتر از همهشان برای عاقبت آن پژوهش از جان مایه میگذاشت، به حدی که گاه احوال جسمیاش به هم میریخت و او حتی در آن حال هم حاضر به عقبنشینی نبود. واقعیت آن بود که تا پیش از تمام شدن داروهایش که از قضا جزء داروهای تحریمی ایران بودند و دیگر امیدی به اینکه بتواند تهیهشان کند نداشت، باید کار ساخت واکسن را به اتمام میرساند و با خیال آسوده به استقبال درد حقیقی میرفت.
در طی آن روزها، فرمولهای زیادی از سوی میعاد و آزاده و همایون پیشنهاد و با هزار و یک امید در آزمایشگاه کوچکشان ساخته شد. هر بار چند ماده با هم ترکیب میشدند و جان یک موش آزمایشگاهی را میگرفتند. از یک جایی به بعد مرگ موشها شده بود اتفاق مداومی که هر چند روز رخ میداد. آن سه نفر صبح تا شب کار میکردند، شب هر کدام از خستگی یک گوشه خانه از هوش میرفتند و صبح روز بعد قبل از هر چیز با یک موش بیجان مواجه میشدند.»
حجم
۹۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۹۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه