
کتاب صبورا (جلد اول)
معرفی کتاب صبورا (جلد اول)
معرفی کتاب صبورا (جلد اول)
کتاب الکترونیکی «صبورا» (جلد اول) نوشتهٔ فاطمه بهشتی آریا و منتشرشده توسط انتشارات نظری، روایتی داستانی از زندگی خانوادهای روستایی در شمال ایران است که در بستر تحولات اجتماعی و خانوادگی قرن ۱۵ هجری شمسی روایت میشود. این رمان با نگاهی به سنتها، روابط خانوادگی، و چالشهای زنان در جامعه روستایی، قصهای چندنسلی را دنبال میکند. «صبورا» با تمرکز بر شخصیتهای زن و نقش آنها در خانواده و اجتماع، تصویری از پیچیدگیهای عاطفی و اجتماعی زندگی روستایی ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صبورا (جلد اول)
«صبورا» داستانی بلند و چندلایه است که در فضای روستاهای شمال ایران شکل میگیرد و به زندگی خانوادهای پرجمعیت و سنتی میپردازد. روایت کتاب از دوران کودکی شخصیت اصلی، صبورا، آغاز میشود و با بازگویی خاطرات و اتفاقات تلخ و شیرین خانوادگی، تصویری از جامعه روستایی و مناسبات آن ارائه میدهد. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و به نظر میرسد نویسنده با الهام از تجربیات و مشاهدات شخصی، به بازنمایی دقیق روابط خانوادگی، نقش زنان، و تأثیر سنتها بر سرنوشت افراد پرداخته است. در این رمان، نسلهای مختلف خانواده، با چالشهایی مانند بیماری، فقر، اختلافات خانوادگی، و فشارهای اجتماعی روبهرو میشوند. روایت، علاوه بر تمرکز بر شخصیت صبورا، به زندگی اطرافیان او نیز میپردازد و از خلال جزئیات روزمره، تصویری ملموس از فرهنگ و زیستبوم شمال ایران ترسیم میکند. فضای داستان، آمیخته با زبان و گویش محلی، آداب و رسوم، و دغدغههای زنان روستایی است و نویسنده تلاش کرده تا با جزئینگری، لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار کند.
خلاصه کتاب صبورا (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «صبورا» با روایت زندگی زنی به همین نام آغاز میشود که در میانسالی، به دلیل اختلافات خانوادگی و شکایت برادرش، ناخواسته سر از زندان درمیآورد. صبورا که با بیماری پارکینسون دستوپنجه نرم میکند، در سلول سرد و نمور بازداشتگاه، خاطرات کودکی و خانوادهاش را مرور میکند. روایت با فلاشبکهایی به گذشته، به دوران کودکی صبورا در روستایی سرسبز و سنتی بازمیگردد؛ جایی که او همراه مادر و برادرانش در جمعهبازارها شرکت میکند و مسئولیت مراقبت از خانواده را از همان کودکی بر دوش میکشد. در ادامه، داستان به زندگی نسلهای مختلف خانواده صبورا میپردازد: پدر و مادرش، عموها، عمهها و عروسهایی که هرکدام با ویژگیها و سرنوشتهای خاص خود، بخشی از روایت را شکل میدهند. یکی از خطوط اصلی داستان، ازدواج پرحاشیه رحیم (عموی صبورا) با فخری است؛ زنی که رفتارهای غیرعادی و خشونتآمیزش، آرامش خانواده را برهم میزند و در نهایت، تراژدیهای تلخی را رقم میزند. روایت، با جزئیات فراوان، به روابط پیچیده میان اعضای خانواده، نقش زنان در مدیریت خانه، و تأثیر سنتها و باورهای محلی بر سرنوشت افراد میپردازد. در کنار روایت زندگی صبورا و خانوادهاش، کتاب به موضوعاتی چون بیماری، فقر، مهاجرت، و تلاش برای بقا در شرایط دشوار نیز میپردازد. داستان با نگاهی انتقادی به ساختارهای سنتی و تضادهای درونی خانواده، تصویری از رنجها، امیدها و مقاومت زنان روستایی ارائه میدهد، بیآنکه پایانی قطعی یا قضاوتی آشکار داشته باشد.
چرا باید کتاب صبورا (جلد اول) را خواند؟
این رمان با پرداختن به زندگی چندنسلی یک خانواده روستایی، تصویری ملموس و جزئینگر از فرهنگ، سنتها و روابط انسانی در شمال ایران ارائه میدهد. «صبورا» با روایت صادقانه و بیپرده از چالشهای زنان، بیماری، فقر و اختلافات خانوادگی، فرصتی برای شناخت لایههای پنهان جامعه روستایی و نقش زنان در مدیریت بحرانها فراهم میکند. خواندن این کتاب، مخاطب را با پیچیدگیهای عاطفی، اجتماعی و فرهنگی زندگی سنتی آشنا میسازد و امکان همدلی با شخصیتهایی را فراهم میآورد که در دل رنج و دشواری، برای حفظ خانواده و هویت خود تلاش میکنند.
خواندن کتاب صبورا (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خانوادگی، داستانهای اجتماعی و روایتهای روستایی مناسب است. کسانی که دغدغه شناخت فرهنگ بومی، نقش زنان در خانواده، و تأثیر سنتها بر سرنوشت افراد را دارند، از مطالعه این اثر بهره خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال داستانهایی با محوریت روابط انسانی و چالشهای زندگی در بستر جامعه سنتی هستند، «صبورا» انتخابی قابل توجه است.
بخشی از کتاب صبورا (جلد اول)
«صبورا احساس سرمای شدیدی میکرد. سرمایی همراه رطوبت که حس میکرد تا مغز استخوانش میرفت. ترس و دلهره رهایش نمیکرد. باورش نمیشد به اینجا رسیده باشد!! زندان آن هم در شهری که حالا قبر آن غریب ه آشقا بوف. آیا کسی به دادش خواهد رسید؟ او در حالی که خدا خدا میکرد پاهایش را بغل گرفته بود و میلرزید. نمیدانست لرزشی از سرما یا ترس و دلهره و شاید هم هردو. در دوران زندگی پنجاه و چند سالهاش همیشه فکر میکرد اگر جایی گرفتار شود بدون آب و غذا میتواند دوام بیاورد کمی ولی تحمل او حتی فیلمهایی را هم که صحنههای برف و یخ در آن داشت نگاه میکرد حتی اگر تابستان هم بود لرزه بر اندامش میافتاد. حالا در این سرما که همیشه برایش کابوس بود گیر افتاده بود. تا قبل از بلوغ اصلاً معنی سرما را نمیدانست. در برفهای سنگین دوران بچگیاش با یک لباس معمولی میرفت بیرون و در حیاط با برادرهایش آدم برفی درست میکردند. به یاد برادرهایش که افتاد اشکی از گوشه چشمش پایین افتاد و آهی کشید. با خود فکر کرد ای وای برادرهام... آن کوچکتره که نفسم به او بند بود چه پریر شد خواهر مرده سام.... این هم از این یکی سپیل قاتل جانم شده. برای اینکه حق دودانگ خانهٔ مادریام را به من نده بعد از سالها برادرش. حالا اینجا جایزه امانتداریاش را دریافت میکرد. در سلول سرد و نمناکی که هیچ روزنه انرژی نداشت که به آن پناه ببرند. صبورا به ناچار بلند شد در حالی که میلرزید از دریچه کوچک آن سلول صدا زد: - خانم... خواهر... خانم... کسی اینجا نیست صدای من رو بشنوه؟ دربچه کوچک اتاق ببیند فقط یک تکه از دیوار روبهرو بود. با نور کم که به سختی دیده میشد. باید خیلی دقت میکردی که آن را ببینی. یک پنجره کوچک هم بالای سقف سلول چسبیده بود. انگار که پنجره هم میخواست از این ظلمت و سرما نجات پیدا کند.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه