کتاب پناهگاه سیمانی شیما ناصری + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب پناهگاه سیمانی

کتاب پناهگاه سیمانی

نویسنده:شیما ناصری
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پناهگاه سیمانی

معرفی کتاب پناهگاه سیمانی

کتاب الکترونیکی «پناهگاه سیمانی» (روایتی از کودکی در جنگ) نوشتهٔ شیما ناصری و با تصویرگری سمیه‌سادات شفیعی، اثری داستانی برای کودکان است که با همکاری مرکز حفظ آثار سپاه حضرت محمد رسول‌الله تهران بزرگ و انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است. این کتاب با محوریت زندگی و خاطرات کودکی در دوران جنگ ایران و عراق، به روایت تجربه‌های یک دختر خردسال از بمباران و دلتنگی‌هایش برای پدر و برادرانش می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پناهگاه سیمانی

«پناهگاه سیمانی» داستانی کودکانه است که فضای سال‌های جنگ ایران و عراق را از نگاه یک کودک روایت می‌کند. این کتاب در قالب داستانی کوتاه و مصور، زندگی خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که پدر خانواده درگیر فعالیت‌های امدادی و نظامی است و فرزندانش با دلهره و امید، روزهای پرخطر بمباران را سپری می‌کنند. روایت کتاب در شهری کوچک می‌گذرد که ساکنانش اغلب همکاران پدر را تشکیل می‌دهند و فضای همدلی و نگرانی در میان خانواده‌ها موج می‌زند. کتاب با زبانی کودکانه و از زاویه دید دختری خردسال، تجربه‌های تلخ و شیرین روزهای جنگ را بازگو می‌کند. این اثر در مجموعه‌ای از کتاب‌های مرتبط با دفاع مقدس و خاطرات شهیدان قرار می‌گیرد و تلاش دارد بخشی از واقعیت‌های جنگ را برای نسل جدید بازگو کند.

خلاصه کتاب پناهگاه سیمانی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با معرفی دختری خردسال به نام «کوثر» آغاز می‌شود که در شهری کوچک و در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند. پدر او با لباس خاکی هر روز به محل کار می‌رود و کوثر با اشتیاق منتظر بازگشت اوست. فضای شهر پر از اضطراب بمباران‌های هوایی است و مادر همواره به کوثر هشدار می‌دهد که از خانه بیرون نرود. با این حال، کوثر دوست دارد اولین نفری باشد که پدرش را هنگام بازگشت می‌بیند. ناگهان بمبارانی شدید شهر را در بر می‌گیرد و کوثر در میان دود و آتش، توسط پدرش به خانه بازگردانده می‌شود. پدر برای کمک به مدرسه‌ای که بمباران شده، خانه را ترک می‌کند و مادر نگران برادران کوثر است. ساعات انتظار برای بازگشت پدر و برادران با نگرانی و دلتنگی سپری می‌شود تا اینکه سرانجام پدر و دو برادر پس از نجات از زیر آوار و پناه گرفتن زیر پل، سالم به خانه بازمی‌گردند. داستان با بازگشت خانواده به آغوش هم و لحظه‌های پرشور دیدار دوباره پایان می‌یابد، بی‌آنکه به سرنوشت نهایی شخصیت‌ها اشاره شود.

چرا باید کتاب پناهگاه سیمانی را خواند؟

این کتاب با روایت ساده و کودکانه، تجربه‌های ملموس و واقعی کودکان در دوران جنگ را به تصویر می‌کشد. «پناهگاه سیمانی» فرصتی فراهم می‌کند تا نسل جدید با احساسات، ترس‌ها و امیدهای کودکان آن دوران آشنا شود و تصویری انسانی‌تر از وقایع جنگ دریافت کند. همچنین، این اثر می‌تواند به والدین و مربیان کمک کند تا دربارهٔ موضوعات دشوار مانند جنگ و دلتنگی با کودکان گفتگو کنند.

خواندن کتاب پناهگاه سیمانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان دبستانی، والدین، مربیان و علاقه‌مندان به ادبیات کودک و نوجوان با موضوع دفاع مقدس مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال آشنایی با تجربه‌های کودکان در شرایط بحرانی و جنگ هستند، مفید خواهد بود.

فهرست کتاب پناهگاه سیمانی

- آغاز زندگی در شهرک: معرفی خانواده و فضای شهرک، آشنایی با شخصیت‌ها و روابط خانوادگی.- بمباران و اضطراب: روایت اولین بمباران و واکنش خانواده، نگرانی‌ها و هشدارهای والدین.- جدایی و دلتنگی: پدر برای کمک به مدرسه می‌رود و کوثر و مادر در انتظار بازگشت او و برادران می‌مانند.- بازگشت و دیدار دوباره: شرح لحظه‌های بازگشت پدر و برادران، شادی و آرامش پس از نگرانی.هر فصل با تمرکز بر احساسات و تجربه‌های کودکانه، سیر داستان را پیش می‌برد و مخاطب را با فضای جنگ و خانواده‌ای درگیر آن همراه می‌کند.

بخشی از کتاب پناهگاه سیمانی

«ما توی شهرک زندگی می‌کردیم که همه ساکنانش همکارهای بابایم بودند. بابایم لباس خاکی می‌پوشید و می‌رفت سر کار. هر وقت از سر کار می‌آمد، می‌رفتم دم در و منتظرش می‌ماندم. او هم که مرا می‌دید، بغلم می‌کرد و کلاهش را روی سرم می‌گذاشت. همیشه بوسم می‌کرد و می‌گفت: «خب، دختر خوشگل من چطوره؟ امروزم مثل هر روز منتظرم بودی؟ چند بار بگم از خونه بیرون نیا! دشمنا هر روز شهر رو بمبارون می‌کنن. ممکنه طوریت بشه.» من کل را ۵-۴ سال بیشتر نداشتم. صبح زود از خواب بیدار می‌شدم و از پشت پنجره بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند را نگاه می‌کردم. صبح‌ها که داداش وحید و حامد صبحانه‌شان را می‌خوردند، مامان راهی‌شان می‌کرد که بروند مدرسه. با آن‌ها بازی می‌کردم تا وقت ناهار شود. بابایم همیشه وقت ناهار می‌آمد خانه. من هم سریع لباس مهمانی‌ام را می‌پوشیدم و می‌رفتم جلوی در منتظرش می‌ماندم. همه همسایه‌ها می‌دانستند منتظر آمدن بابایم هستم. هر کسی که مرا می‌دید، می‌گفت: «کوثرجان! برو خونه. خطرناکه! ممکنه هر لحظه هواپیماهای دشمن اینجا رو بمبارون کنن.» ولی من دوست داشتم اولین نفری باشم که بابایم را توی لباس خاکی‌رنگش می‌بینم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶ صفحه

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان