تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب فالگیر و پیانیست
معرفی کتاب فالگیر و پیانیست
معرفی کتاب فالگیر و پیانیست
نمایشنامهٔ «فالگیر و پیانیست» (کمدی اجتماعی) نوشتهٔ «حجت باغانی» و به اهتمام مهسا اشرفزاده، توسط نشر سخنگستر منتشر شده است. این اثر در قالب نمایشنامهای کوتاه و طنزآمیز، با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و هنری روز میپردازد و شخصیتهایی چون فالگیر، پیانیست، علفی و گارسون را در فضایی کافهای به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فالگیر و پیانیست
«فالگیر و پیانیست» در دستهٔ نمایشنامههای کمدی اجتماعی قرار میگیرد و با مدت زمان اجرایی حدود ۱۰ دقیقه، فضایی فشرده و پراتفاق را رقم میزند. این نمایشنامه در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و به دغدغههای هنرمندان، مشکلات معیشتی، روابط انسانی و نگاه جامعه به هنر میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از عناصر طنز و هجو، موقعیتهایی خلق میکند که در آن شخصیتها با چالشهای روزمره و گاه پوچگرایانه دستوپنجه نرم میکنند. حضور ارواح، موسیقی زنده و دیالوگهای تند و تیز، فضای نمایش را از حالت صرفاً رئالیستی خارج کرده و به آن رنگی از فانتزی و نمادگرایی میبخشد. نمایشنامه با ورود و خروج شخصیتها، تغییرات نور و موسیقی و حتی شکستن دیوار چهارم، ساختاری پویا و غیرخطی دارد که به نقد وضعیت هنر و هنرمند در جامعه امروز میپردازد.
خلاصه کتاب فالگیر و پیانیست
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!نمایش با صحنهای جادویی و کمی وهمآلود آغاز میشود؛ فالگیر با وردخوانی و جادوگری در آوانسن، پیانیست در گوشهای مشغول نواختن قطعهای ترسناک است و ارواح با ملحفههای سفید وارد صحنه میشوند. فضای کافهای شکل میگیرد و زن و مردی وارد گفتگو میشوند که بهسرعت به فالگیر مراجعه میکنند. پیانیست که از وضعیت کاری و بیپولی گلایه دارد، با فالگیر وارد بحث میشود و طنز تلخی از وضعیت هنرمندان و معیشت آنها شکل میگیرد. علفی، متصدی سورپرایز، با عینک واقعیت مجازی و برنامه تولد وارد میشود و فضای نمایش را به سمت سورپرایز و شادی میبرد، اما این شادی دوام چندانی ندارد و با ورود شوهر زن و درگیری، کافه به هم میریزد و پلیس وارد ماجرا میشود. در ادامه، نمایش با قطعات موسیقی و آواز، رقص ارواح و گفتگوهای انتقادی میان کارگردان و پیانیست ادامه مییابد. کارگردان مدام از پیانیست میخواهد نمایش را شادتر و مارکتیتر کند و از انتقاد و ناامیدی دور شود. در پایان، با اجرای قطعات موسیقی و شعر، نمایش به سمت جمعبندی طنزآمیز و نمادین پیش میرود و شخصیت سیاه با اجرای نمایشی خاص، تابوتی را به صحنه میآورد و با ارواح از سالن خارج میشود. نمایشنامه با جاروکشیدن کارگردان روی صحنه و پایانبندی باز و نمادین به اتمام میرسد.
چرا باید کتاب فالگیر و پیانیست را خواند؟
این نمایشنامه با ترکیب طنز، هجو و نمادپردازی، تصویری از زندگی هنرمندان و چالشهای اجتماعی آنها ارائه میدهد. دیالوگهای تند و موقعیتهای کمیک، فرصتی برای تأمل دربارهٔ وضعیت هنر، معیشت و نگاه جامعه به هنرمند فراهم میکند. ساختار غیرخطی و حضور عناصر فانتزی، تجربهای متفاوت از نمایشنامهخوانی را رقم میزند و مخاطب را با لایههای پنهان و آشکار جامعه روبهرو میکند.
خواندن کتاب فالگیر و پیانیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
برای علاقهمندان به نمایشنامههای کمدی اجتماعی، هنرمندان، دانشجویان تئاتر و کسانی که دغدغهٔ مسائل روزمرهٔ هنرمندان و نقد اجتماعی دارند، این اثر میتواند جذاب و قابل تأمل باشد. همچنین برای کسانی که به طنز تلخ و موقعیتهای فانتزی علاقه دارند، مطالعهٔ این نمایشنامه توصیه میشود.
فهرست کتاب فالگیر و پیانیست
- پرده اول: معرفی فضای جادویی و ورود شخصیتها؛ فالگیر، پیانیست و ارواح در کافهای مرموز حضور دارند و نمایش با جادوگری و موسیقی آغاز میشود.- پرده دوم: شکلگیری فضای کافه، گفتگوی زن و مرد، ورود فالگیر به عنوان مشاور و پیانیست به عنوان هنرمند معترض به وضعیت معیشتی.- پرده سوم: ورود علفی با عینک واقعیت مجازی و برنامهریزی برای سورپرایز تولد، ایجاد فضای شاد و ناگهانی بههمریختگی کافه با ورود شوهر زن و پلیس.- پرده چهارم: گفتگوهای انتقادی میان کارگردان و پیانیست دربارهٔ ماهیت هنر و نمایش، اجرای قطعات موسیقی و شعر، حضور نمادین سیاه و ارواح و پایانبندی باز و نمادین.
بخشی از کتاب فالگیر و پیانیست
«فالگیر: من فاتحه خوندم تو اون دوزاری که بخوای پای نکبت و کنافت ید مشت بیشرف مریض متوهم خرافاتی بشینی و کل پربادت رو سر من خالی کنی. دفعه آخرت باشه راجب کار من اظهار نظر میکنی (بافتنی را روی میز میکوبد و تن صدایش را بالا میبرد) فال استعداد ذاتبه منه و توش حرفهایم. فوق حرفهای! میبینی که از چهارگوشه دنیا بهم زنگ میزنن کارشونو راه بندازم. دیگه نبینم تو کارم دخالت کنی. فهمیدی؟ پیانیست: گو خوردم فالگیر: کم خوردی پیانیست: دفعه بعدی بیشتر میخورم فالگیر: با نون بخور سیر شی (گارسون وارد میشود و دو بطری آب معدنی روی میزشان میگذارد و چهره آشفته پیانیست را میبیند.) گارسون: قهوه! پیانیست: مادرم گفته روزی یکی بیشتر نخورم. (گارسون با نیشخند از صحنه خارج میشود. پیانیست بطری آب را باز میکند و برای فالگیر میریزد.) پیانیست: کلتو چیزی نگیر حالا (فالگیر آب را برمیدارد و جرعهای مینوشد.) پیانو رو هم بذار دیوار بفروش. پیانیست: بعدش چکار کنم؟ پیاتیستت" ماشین قدیمیه. قبول نمیکنن. فالگیر: پول پیانو رو بزار روش مدل بالاتر بگیر اگه کم بود گیتار رو هم بفروش بزار روش تمبک منم بده بره» اگه کم بود خودتم بفروش... من دیگه خسته شدم ازین استرس شغلی تو! اسسسسسستااااااد» برو به کار و درآمد ثابت پیدا کن!»
حجم
۵۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵ صفحه
حجم
۵۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵ صفحه