
کتاب پارتیزان
معرفی کتاب پارتیزان
کتاب پارتیزان نوشتهٔ گل علی بابایی است. انتشارات روایت ۲۷ بعثت این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب پارتیزان
کتاب پارتیزان روایتی مستند و جذاب از زندگی پرفرازونشیب شهید علیاکبر حاجیپور، فرمانده شجاع تیپ عمار لشکر 27 محمدرسولالله(ص) است. این اثر حاصل یک سال پژوهش میدانی نویسنده با استفاده از خاطرات راویان و همرزمان این شهید بزرگوار است. کتاب با نگاهی دقیق به تحول شخصیتی حاجیپور از دوران خدمت در گارد شاهنشاهی تا پیوستن به سپاه پس از انقلاب میپردازد و سپس با جزئیات، نقش آفرینیهای مدیریتی و نظامی او را در جبهههای مختلف جنگ تحمیلی بررسی میکند. "پارتیزان" با شیوهای مستند و توصیفی، ویژگیهای منحصر به فرد این فرمانده، از جمله شجاعت، تدبیر نظامی و مدیریت جهادی را در عملیاتهای مختلف به تصویر میکشد. نقطه اوج کتاب، روایت شهادت قهرمانانه این شهید در عملیات والفجر ۴ است که با اصابت گلوله تانک دشمن در 13 آبان 1362 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این اثر نه تنها یک زندگینامه، بلکه مدرسی از اخلاق فرماندهی و مدیریت در شرایط سخت جنگی است.
خواندن کتاب پارتیزان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به تمام علاقهمندان تاریخ دفاع مقدس، به ویژه کسانی که به دنبال شناخت الگوهای مدیریتی و فرماندهی در جنگ هستند، پیشنهاد میکنیم. فرماندهان نظامی و مدیران اجرایی میتوانند از تجربیات ارزشمند این شهید در زمینه رهبری و تصمیمگیری در شرایط بحرانی بهره ببرند. پژوهشگران حوزه تاریخ شفاهی جنگ و دانشجویان علوم نظامی نیز از این کتاب به عنوان منبعی معتبر استفاده خواهند کرد. به خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران که میخواهند با سبک زندگی و شخصیت فرماندهان دفاع مقدس آشنا شوند، مطالعه این اثر توصیه میشود. همچنین، فعالان فرهنگی و مربیان پرورشی میتوانند از این کتاب برای معرفی الگوهای عملی ایثار و مدیریت جهادی به نسل جوان استفاده کنند. "پارتیزان" برای هر ایرانی که دل در گرو ارزشهای انقلابی دارد، کتابی خواندنی و الهامبخش است.
بخشی از کتاب پارتیزان
«من علیاکبر حاجیپور هستم. خواسته بودید به کمیته بیایم. الان اینجا و در خدمت شما هستم. حاج آقا گفت: آقای حاجیپور؛ قضیه چی هست؟ مگر شما درجهدار لشکر گارد طاغوت ملعون نبودید؟ اگر بودید، الان باید توی زندان باشید، در آذرشهر چه کار میکنید؟ همان لحظه علیاکبر کیف حاوی مدارکش را باز کرد و یک دسته کاغذ از داخل ان بیرون آورد. آنها را روی میز حاج آقا گذاشت و گفت: همۀ اینها که میبینید، نامههای استعفای من از لشگر گارد است. فکر کنم بیشتر از پانزده تا نامه برای استعفا نوشتم. نگاه کنید؛ با همۀ انها مخالفت شده. من هم که دیدم استعفاهایم را قبول نمیکنند،ابتدا شش ماه ترک خدمت کردم و بعد از آن هم فراری شدم. بعد از این توضیحات یک کارت از داخل کیفش درآورد و به حاج آقا نشان داد. گفت: الان هم بنده عضو تیم حفاظت از بیت امام در قم هستم. این هم کارت شناسایی من. علیاکبر نامۀ دیگری را هم از کیفاش درآورد و انرا به حاج آقا عظیمی داد. گفت: این هم توبهنامه من است از خدمت در ارتش شاهنشاهی، که آن را نوشتم و به امام خمینی دادم. ای هم دستخط خود حضرت امام است که گوشۀ نامه نوشته شده و امضا کردند. بخوانید و ببینید چه نوشتهً حاج آقا عظیمی بعد از بالا و پایین کردن توبهنامه، دست خط امام را با صدای بلند قرائت کرد…»
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه