دانلود و خرید کتاب فریاد چاه سحر حسنی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فریاد چاه

کتاب فریاد چاه

نویسنده:سحر حسنی
انتشارات:انتشارات آنیا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فریاد چاه

معرفی کتاب فریاد چاه

کتاب الکترونیکی «فریاد چاه» (فرصت زندگی کم است... نجیب‌تر از آن باش که برنجانی...) نوشتهٔ «سحر حسنی» و با ویراستاری «سید یوسف حسینی» توسط نشر آنیا منتشر شده است. این رمان فارسی در دستهٔ داستان‌های معاصر قرار می‌گیرد و روایتگر زندگی و عشق در بستر سنت‌های روستایی و کشمکش‌های طبقاتی است. داستان با زبانی صریح و بی‌پرده، به دغدغه‌های زنان و مردان روستا و جدال میان عشق و سنت می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب فریاد چاه

«فریاد چاه» داستانی‌ست که در دل روستایی ایرانی و در فضای دهه‌های گذشته روایت می‌شود. این کتاب با تمرکز بر زندگی «سکینه»، دختر ارباب روستا، و «فرهاد»، نوکر خانهٔ اربابی، به موضوعاتی چون عشق ممنوع، تفاوت‌های طبقاتی، سنت‌های خانوادگی و نقش زنان در جامعهٔ سنتی می‌پردازد. روایت کتاب از زبان اول شخص و با نگاهی انتقادی به مناسبات قدرت و محدودیت‌های اجتماعی شکل گرفته است. فضای داستان، پر از جزئیات زندگی روستایی، روابط خانوادگی و کشمکش‌های درونی شخصیت‌هاست. کتاب در دوره‌ای نوشته شده که هنوز بسیاری از سنت‌ها و باورهای قدیمی در روستاها جاری بوده و همین امر به داستان رنگ و بوی خاصی داده است. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، احساسات و دغدغه‌های شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و خواننده را با چالش‌های انتخاب میان عشق و وظیفه، آزادی و قیدهای اجتماعی همراه می‌کند.

خلاصه کتاب فریاد چاه

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان «فریاد چاه» با معرفی «سکینه»، دختر ارباب روستا، آغاز می‌شود که در خانواده‌ای سنتی و مقتدر به دنیا آمده است. او دلبستهٔ «فرهاد»، نوکر خانهٔ اربابی، می‌شود؛ پسری بی‌کس و کار که سال‌هاست در خانهٔ ارباب زندگی می‌کند. رابطهٔ پنهانی و عاشقانهٔ این دو، در دل محدودیت‌های طبقاتی و سنت‌های سختگیرانهٔ روستا شکل می‌گیرد. با ورود خواستگاری به نام «هرمز»، پسر خان یکی از آبادی‌های اطراف، خانوادهٔ سکینه تصمیم می‌گیرند او را به عقد هرمز درآورند. سکینه که حاضر نیست عشقش به فرهاد را قربانی کند، تصمیم به فرار می‌گیرد. این تصمیم، سرآغاز مجموعه‌ای از اتفاقات تلخ و شیرین است؛ از تعقیب و گریز اهالی روستا تا پناه بردن به خانهٔ عمهٔ فرهاد و تلاش برای یافتن راهی برای ازدواج شرعی. در این مسیر، سکینه و فرهاد با مخالفت شدید خانواده و جامعه روبه‌رو می‌شوند و حتی پس از بازگشت به روستا، با طرد شدن از سوی پدر و دشواری‌های زندگی مستقل مواجه می‌شوند. داستان، در کنار روایت عشق و رنج، به روابط خانوادگی، نقش زنان، و تأثیر سنت‌های اجتماعی بر سرنوشت افراد می‌پردازد و تصویری از زندگی روستایی و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب فریاد چاه را خواند؟

این کتاب با روایت داستانی عاشقانه و پرکشمکش، تصویری ملموس از زندگی روستایی و سنت‌های حاکم بر آن ارائه می‌دهد. «فریاد چاه» به موضوعاتی چون عشق ممنوع، تفاوت‌های طبقاتی، نقش زنان و فشارهای اجتماعی می‌پردازد و خواننده را با احساسات متضاد شخصیت‌ها و انتخاب‌های دشوارشان همراه می‌کند. روایت صریح و بی‌پردهٔ داستان، فرصتی برای درک بهتر فضای سنتی و چالش‌های زنان در جامعهٔ مردسالار فراهم می‌آورد.

خواندن کتاب فریاد چاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی، عاشقانه و کسانی که دغدغهٔ مسائل زنان، سنت‌های روستایی و کشمکش‌های طبقاتی دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی از زندگی در بستر سنت و تغییرات اجتماعی هستند، خواندن این کتاب پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب فریاد چاه

«من سکینه‌ام در روشنی روز اولین ماه زمستان دهه بیست به دنیا اومدم، آون روزها مادر من بانوی خونه اربابی پدرم بود ولی دست سرنوشت جور دیگه‌ای برای همه‌مون نوشته بود. اون روزها تازه معنی دل و دلدادگی رو می‌فهمیدم یعنی با دیدن فرهاد دلم به لرزه افتاده بود. فرهاد پسری با قد متوسط که ریش و مویی بور داشت و چشمان سبزش دل از من ربوده بود نوکر خونه اربابی ما بود. فرهاد از موقعی که تونسته بود رو پای خودش بایسته برای آقام کار می‌کرد و چون ننه و آقایی نداشت آقام بهش جای خواب داده بود اون همیشه سر به زیر بود و حتی یکبار هم ندیدم چشمش به خلاف بچرخه ولی گاه گاهی حس نگاه‌های زیر چشمیش به خودم دلم رو به وجد می‌آورد. صبح الطلوع با تابیدن نور خورشید به چشمم لحافم رو روی سرم کشیدم و غر زدم:- کسی نیست پرده‌ی لعنتی رو بکشه کووور شدم!لحظه‌ای حس کردم آفتابی چشم‌مو اذیت نمی‌کنه چشم که باز کردم فرهاد دستاش رو تو هم قفل کرده بود وبا دستپاچگی ومن و من اطراف رو نگاهی کرد و گفت:- ببخشید خانم یادم رفته بود.نا خودآگاه لبخندی روی لبم جا خوش کرد و چنگی به لحاف که کنار دستم بود زدم تا ذوقم رو کنترل کنم:- نه عیبی نداره من یکم بدخواب شدم صدامو بالا بردم.لبخندی پنهانی زد و زیر چشمی نگاهم کرد و قصد رفتن از اتاق رو کرد. لحظه خروج از اتاق بود که مکثی کرد و انگار می‌خواست حرفی بزنه ولی دستاشو مشت کرد و از اتاق خارج شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۸۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۹۰۰
تومان