کتاب اتانازی
معرفی کتاب اتانازی
کتاب اتانازی نوشتهٔ علیرضا هوشیار و الیاس عابدی است. انتشارات شمشاد این نمایشنامهٔ ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب اتانازی
کتاب اتانازی نمایشنامهای ایرانی نوشتهٔ علیرضا هوشیار و الیاس عابدی است. مکان این نمایش «جزیرهٔ گناهان» (sins Island) و بدون زمان واحد است.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب اتانازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اتانازی
«ملکه شما اینجایین؟ کل کاخ رو دنبالتون گشتم. بالاخره پیداتون کردم.
چی شده؟ چرا نفسنفس میزنی؟
کُنت دراکولا بهم گفتن پیداتون کنم بهتون بگم من قراره نقش شاه رو تو جشن بازی کنم. لباس و تاجشون رو تن من بکنین و اندازههام رو بگیرین که خیاط برای جشن لباس و تاج اندازهٔ من آماده بکنه.
مینا تعجب میکند.
چرا دراکولا به من چیزی نگفت؟
چون امروز این تصمیم رو گرفتن که من بازی کنم. به من گفتن به ملکه بگو. میشه عجله کنین؟ تا شروع جشن چیزی نمونده و باید زود آماده بشم. وگرنه دراکولا از جفتمون ناراحت میشه.
باشه! بریم لباسهای دراکولا رو بپوشی.
مایک و مینا به سمت تخت دراکولا میروند. مینا شنل پادشاهی دراکولا را تن مایک میکند و تاج را بر سر او میگذارد، و همزمان بگوبخند میکنند.
میتونم بشینم ملکه؟ این تاج خیلی سنگینه نمیتونم رو پاهام بایستم.
آره بشین. ممکنه کارم یکم طول بکشه. مایک روی تخت دراکولا مینشیند.
چه نمایشی بشه، فکرشو بکنین قراره من نقش یک شاه رو بازی کنم. شبیه یک شاه پرخور میشم.
آره فکرکنم اگر بازی کنی یک نمایش تراژدی رو میتونی با شکمی که داری به کمدی تبدیل کنی.
همزمان هردو میخندند. نور قسمتی از کاخ روشن میشود. لیزا، دراکولا را پشت دیواری برده، مایک و مینا را به صورت مخفیانه به او نشان میدهد.
میبینین دراکولا؟ اول فکر کردم دارم کابوس میبینم، اما واقعیت داشت. ملکه و همسر من دارن بهمون خیانت میکنن. و برای کشتن شما دسیسه میکنن. ملکه مینا میخواد پس از شما مایک رو پادشاه کنه. ببینین حتی تاج و لباستون رو هم تن مایک چاق و احمق کرده.»
حجم
۱۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۱۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه