کتاب غار همایونی
معرفی کتاب غار همایونی
کتاب غار همایونی نوشتۀ محمدرضا یگانه ملاطی در انتشارات یانا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب غار همایونی
غار همایونی، داستان مردی به نام جاج است که بر اثر سقوط از ارتفاعی آسیب دیده و هیچچیز به یاد نمیآورد. او بی آنکه بداند چگونه، سر از غار آدمخواران درآورده است. جایی که گوشت تن انسانهای سالم خوراک تعدادی از ساکنان آن میشود و ملایی که با حیله، آنها و واقعیتها را در چنگ خود گرفته است.
محمدرضا یگانه، نویسندۀ این داستان، دانشجوی حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی است که پیشتر از او کتاب پور پرزهای موکت منتشر شده بود. نوشتههای او بنمایهی فلسفی و اجتماعی دارند.
خواندن کتاب غار همایونی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای معاصر ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غار همایونی
«دستانی مرا تکان میدهد. گرما مانند پرتو نور در درونم میدود. عطر خاک و دیوارهای نم گرفته و بوی چوب سوخته، بینیام را تصرف کرده است. سو سوی نوری میبینم. استخوانم قرچ قوروچ میکند. صدای خرچ خرچ چوب میآید. آواهایی می شنوم که در آنها گویا کلامی نهفته است. تارهای روی چشمم کنار رفتهاند و توانستم دختر بچهای را روبهرویم ببینم. با موهای فندقی با چشمانی سیاه به من زل زده است. خسته و کوفته به نظر میرسد. نمیتوانستم بدنم را تکان دهد. چه اتفاقی برایم افتاده است؟ تنها چشمانم تکان میخورد. فقط میدیدم و میشنیدم. گویا در غاری هستم. اما من در اینجا چه میکنم؟ اینها چه کسانی هستند؟ چرا چیزی به تن ندارند؟ صدای باران جایگزین سکوت شد. به گوشهای از غار میرفتند تا از حفرهی کوچک آنجا قطره قطره آب بنوشند. چرا از غار بیرون نمیروند؟ آتش خاموش شد و سکوت همه جا را فرا گرفت.»
حجم
۴۵۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۴۵۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه