کتاب اثر مرکب
معرفی کتاب اثر مرکب
کتاب اثر مرکب نوشتهٔ دارن هاردی و ترجمهٔ امیررضا اکبری است. انتشارات آقایی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مباحثی دربارهٔ شروع تحولاتی بینظیر در زندگی درآمد و موفقیت است.
درباره کتاب اثر مرکب
کتاب اثر مرکب به روشها و راهکارهایی میپردازد که افراد با استفاده از آنها میتوانند بهبود قابلتوجهی در زندگی خود خلق کنند. این کتاب بر پایه ایدهٔ ساده اما قدرتمند اثر مرکب بنا شده است، یعنی مجموعهای از انتخابهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت که به مرور زمان منجر به نتایج بزرگ و مهم میشوند. هاردی توضیح میدهد که چگونه انتخابهای روزمره ما تأثیر بسزایی بر مسیر زندگیمان دارند. حتی انتخابهای کوچک و کماهمیت هم میتوانند به مرور زمان منجر به موفقیت یا شکست شوند. برای دستیابی به اهداف بزرگ، باید به طور پیوسته و مداوم تلاش کرد. حتی گامهای کوچک نیز در طول زمان میتوانند به تغییرات بزرگ منجر شوند. هاردی به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه با ساخت و اصلاح عادات، میتوان بهبودهای بزرگی در زندگی حاصل کرد. او راهکارهایی برای جایگزینی عادات بد با عادات خوب ارائه میدهد. محیط و افرادی که با آنها وقت میگذرانیم، تأثیر زیادی بر رفتار و موفقیتهای ما دارند. بنابراین انتخاب درست محیط و همنشینان، نقش کلیدی در رسیدن به اهداف دارد. دارن هاردی بر اهمیت ارزیابی و پیگیری مستمر پیشرفتها تأکید دارد. او پیشنهاد میکند که برای رسیدن به موفقیت، لازم است پیشرفتهای خود را به صورت منظم بررسی و اندازهگیری کنیم. این کتاب یکی از کتابهای پرطرفدار در حوزهٔ خودیاری و توسعهٔ فردی شناخته میشود و خوانندگان را به ساخت تغییرات پایدار و مثبت در زندگیشان تشویق میکند.
خواندن کتاب اثر مرکب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مدیریت کسب و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اثر مرکب
«پدرم همیشه میگفت: «مهم نیست چقدر باهوش هستی؛ سختکوشی توست که موفقیتت را تعیین میکند.» اگر رقیبت باهوشتر یا باتجربهتر است، باید چند برابر بیشتر تلاش کنی تا او را پشت سر بگذاری. او به من یاد داد که بهجای فرار از نقاط ضعف، با تمام توان روی آنها کار کنم.مثلاً اگر میخواستی در پرتابهای آزاد بسکتبال بهتر شوی، هر روز هزار پرتاب تمرین میکردی. اگر در دریبل زدن با دست چپ ضعیف بودی، دست راستت را میبستی و ساعتها تمرین میکردی. اگر در ریاضی ضعف داشتی، تمام تابستان را با معلم خصوصی تمرین میکردی تا به نمره مطلوب برسی. هیچ بهانهای قابل قبول نبود؛ فقط تلاش بیشتر و هوشمندانهتر.پدرم نه تنها این اصول را به ما یاد میداد، بلکه خودش هم به آنها عمل میکرد. از مربیگری فوتبال به یک فروشنده موفق و سپس به مدیرعاملی رسید و در نهایت شرکت خودش را تأسیس کرد. او از ما نمیخواست که همیشه تکالیف مدرسهمان را انجام دهیم، اما منتظر نتایج میماند و وقتی موفق میشدیم، ما را تشویق میکرد. این شیوه، ما را به تصمیمگیریهای مستقل و مسئولیتپذیری تشویق میکرد.
پدرم همیشه اهمیت تلاش و پشتکار را به ما یاد میداد. هر بار که نمرات خوبی میگرفتیم، به بستنیفروشی معروف «پرینگز» میرفتیم، جایی که میتوانستیم از بستنیهای شش اسکوپی با مخلفات لذت ببریم. اما تنها شرطش، موفقیت در درسهایمان بود و این تشویق ما را به سختکوشی وادار میکرد.الگوی نظم و انضباط پدرم، الهامبخش من بود. او باور داشت که «همیشه باید توانایی نه گفتن داشته باشی و همرنگ جماعت نشوی؛ خاص بودن ارزشمند است.» این باور به من کمک کرد تا از رفتارهای ناپسند دوری کنم و هیچوقت به سمت مواد مخدر نروم، زیرا نمیخواستم او را ناامید کنم.
به لطف راهنماییهای پدر، تا دوازدهسالگی توانسته بودم زندگیام را بهگونهای برنامهریزی کنم که همیشه جلوتر از همسالانم باشم. هرچند گاهی فشارها باعث میشد خسته شوم و حتی گریه کنم، اما پیشرفت و موفقیت در مقایسه با دیگران برایم انگیزهبخش بود.پدرم با آموزش نظم و مسئولیتپذیری، ذهنیتم را برای رسیدن به اهدافم شکل داد. این آموزهها، اساس موفقیتهایم شد و مرا به فردی تبدیل کرد که همواره در جستجوی رشد و تعالی است.»
حجم
۸۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۸۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه