دانلود و خرید کتاب تختخوابت را مرتب کن ویلیام اچ. مک ریون ترجمه مبینا فارابی
تصویر جلد کتاب تختخوابت را مرتب کن

کتاب تختخوابت را مرتب کن

معرفی کتاب تختخوابت را مرتب کن

کتاب الکترونیکی تختخوابت را مرتب کن نوشتۀ ویلیام اچ. مک ریون و ترجمۀ مبینا فارابی است و انتشارات آقائی آن را منتشر کرده است. ویلیام اچ. مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب کن، به شرح ۱۰ درس باارزشی که در زمان خدمتش در نیروی دریایی آمریکا فراگرفته، می‌پردازد.

درباره کتاب تختخوابت را مرتب کن

همه شما در زندگی روزمره با موضوعات کوچکی مواجه می‌شوید که هیچ توجهی به آن‌ها ندارید و نمی‌دانید که گذشتن از همین موارد کوچک می‌تواند زندگی‌تان را دستخوش تغییر و تحولات بزرگی کند. ویلیام اچ. مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب کن درس‌هایی به شما می‌دهد که منجر به موفقیتتان در طول زندگی می‌شود؛ درس‌هایی ساده مانند مرتب کردن تخت خوابتان قبل از شروع هر کاری!

همهٔ شما آگاهی دارید که زندگی، دارای پیچ و خم‌های سخت و طاقت فرساست؛ اما گاهی اوقات با انجام کارهای پیش پا افتاده می‌توان زندگی را تحت تأثیر قرار داد. همان‌طور که گفته شد عمل ساده‌ای مانند مرتب کردن رختخواب منجر به ایجاد نیروی انگیزشی عمیقی در شما می‌شود و رضایتی درونی برای به پایان رساندن یک روز عالی را برایتان فراهم می‌کند. بنابراین برای تحول جهان، اول تختخوابت را مرتب کن!

کتاب تختخوابت را مرتب کن از ده درس کوتاه تشکیل شده که ژنرال در تمرینات نیروی دریایی آن‌ها را فرا گرفته است و موضوع اصلی این کتاب است. او در هر فصل یکی از روش‌های رفتاری و تربیتی یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را به تصویر می‌کشد. این کتاب بسیار با آثار موفقیت شباهت دارد؛ اما یک تفاوت بزرگی هم با این دست از کتاب‌ها دارد؛ تفاوت این است که خود مک ریون تمامی این نکات را لمس کرده و با آن‌ها زندگی کرده و می‌کند.

خواندن کتاب تختخوابت را مرتب کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به موضوع توسعۀ فردی مناسب است.

بخشی از کتاب تختخوابت را مرتب کن

«لب بُرجک سی و سه فوتی ایستاده بودم. طناب نایلونی ضخیم را گرفتم. یک سر طناب به برجک وصل بود و سر دیگر آن صد فوت آن طرف‌تر روی زمین به یک میله وصل شده بود. نصف میدان موانع را گذارنده بودم و داشتم رکورد می‌زدم. در حالی که پاهایم بر بالای مسیر تاب می‌خورد، طناب را محکم چسبیده بودم، به آرامی از روی سکو پایین آمدم. بدنم زیر طناب آویزان بود و با حرکتی کِرم مانند و آرام راهم را دامه دادم تا به انتهای مسیر رسیدم.

وقتی به پایان رسیدم، طناب را رها کردم، روی ماسه‌های نرم افتادم و به سمت مانع بعدی دویدم. حالا بقیه کارآموزان کلاس با فریاد تشویقم می‌کردند، اما صدای مربی را بیشتر می‌شنیدم که داشت زمان را یادآوری می‌کرد. روی طناب نجات زمان زیادی را از دست داده بودم. تکنیکی که برای پایین آمدن به کار بردم بیش از حد کُند بود، ولی نمی‌توانستم با سَر، از طناب به سمت پایین سُر بخورم. اگر با سَر و با سبک کماندویی پایین می‌آمدم، سرعتم خیلی بیشتر می‌شد، ولی ریسک زیادی به همراه داشت. در این حالت وقتی روی طناب هستید، نسبت به زمانی که از آن آویزانید، ثبات کمتری دارید و سخت‌تر می‌توانید خودتان را بالای طناب نگه دارید و اگر بیفتید و به خودتان آسیب بزنید، از کلاس اخراج می‌شوید.

من با زمان خیلی بالا و ناامید کننده از خط پایان رد شدم. وقتی خم شده بودم و نفس نفس می‌زدم، یکی از کهنه سربازان جنگ ویتنام با موهای جوگندمی، پوتین‌های واکس زده و یونیفورم سبز رنگ، کنارم ایستاد و با لحنی کاملاً تحقیرآمیز گفت: «کِی میخوای یاد بگیری آقای مک؟ تا وقتی ریسک نکنی، هر بار این میدان موانع، شکستت میده»...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۰۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

حجم

۴۰۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان