
کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
معرفی کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
کتاب الکترونیکی الواح همهٔ آنان از خدایان بودند – لوح دوم: دَدسِگال (قسمت دوم) نوشتۀ امین فرد در نشر فرهنگی فرد چاپ شده است. این کتاب ادامهای بر داستانهایی است که در کتابهای پیشین نویسنده، بهویژه ددسگال (قسمت اول) و رستگاری، آغاز شدهاند و بخشی از یک مجموعه داستانی گسترده با ساختار پیچیده و درهمتنیده بهشمار میرود.
درباره کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
این جلد، دومین بخش از داستان ددسگال است که با فضای اسطورهای، تخیلی و فلسفی نوشته شده و روایت آن از «الواح» بهعنوان حاملان حقیقت و رمز هستی بهره میبرد. در این داستان، مفاهیمی مانند خدایان، قدرت، حقیقت، تقدیر و فداکاری در بستر جهانی خیالی و خاص روایت میشوند. شخصیتها، هریک با پیشینهای پیچیده، درگیر مسائلی درونی و بیرونی هستند و روند داستان بهگونهای طراحی شده که هر جلد بر پایهٔ حوادث جلدهای پیشین بنا شده و گرههای تازهای نیز برای ادامهٔ مجموعه میسازد. نویسنده در یادداشت ابتدای کتاب تأکید کرده که داستانها بهشدت به هم وابستهاند و بدون آشنایی با جلدهای قبل، بسیاری از عناصر، شخصیتها و مفاهیم برای خواننده گنگ خواهند بود. با توجه به ساختار چندلایهٔ روایت، ددسگال از نظر زمانی، روایی و شخصیتی، اثری بههمپیوسته و نیازمند پیگیری کامل از ابتداست. یکی از ویژگیهای اصلی این مجموعه، تمرکز روی مفاهیم بنیادین انسان و کیهان، در قالب داستانی پرتنش و نمادین است. از سوی دیگر، نویسنده از سبک نگارشی روایی-تفسیری بهره گرفته و گاه با زبان شاعرانه و اسطورهای، سعی دارد به لایههای درونیتری از معنا دست یابد.
کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به آثار فانتزی با رگههای فلسفی، داستانهای دنبالهدار با شخصیتهای زیاد، و مخاطبانی که دنبال ساختارهای پیچیده و جهانی منسجم در داستانپردازی هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب همه آنان از خدایان بودند ۲؛ ددسگال ۲
«از این که میدید گرگ به راحتی حرفهایش را میفهمید در شگفت بود. قبل از این که وارد دروازه شود نگاهی به پشتش انداخت؛ در میان راه در بین درختان فردی را دید که به او نگاه میکرد که با برخورد نگاهش با دگار به پشت درختان رفت. او همانکسی بود که از هاگوت به دنبالش میآمد و تا الان یک لحظه هم دگار را رها نکرده بود. فردی که گاهی برای راه رفتن از یک دستش استفاده میکرد.
پشت دروازه خیابانی پر از آدم در روبرویش پهن شده و هرکس در تلاش برای خرید و فروش بود. دگار برجای ماند و با نگاه عمیقی به شهر زنده نگریست. به بزرگی و باشکوهی هاگوت نبود و به جای خانههای چند طبقه با سنگتراشی زیبا، خانههای آجری و چوبی بینظم ساخته شده بودند. پارچه فروشان طاقههای پارچه را روی هم سوار کرده بودند و دود از دودکش نانوایی و آهنگری به هوا برمیخاست. در گوشه، روی پیادهرو مرد تیره پوستی هیزم بر الاغش سوار کرده بود و با صدای بلند برای فروششان جار میزد. زنِ گلیمبافی تختههای کوچک و بزرگ گلیمها را روی چوبهای کوبیده روی دیوار مغازهاش آویزان کرده و میوه فروشی، گل کلم، سیب زمینی، خربزه و هندوانه را روی بساط خود پهن کرده بود. هیچکدام از این افراد نمیدانست که نزدیک شهرشان اژدهایی پرواز میکرد و هورکسها با فرماندهی جاکال هرامول موجودیت میگرفتند. ریشه اژدهایی که میپنداشتند افسانهای بیش نبود، خود را چنان در افکار و رفتار و معماری آنها جا کرده بود که کسی آن را نمیدید. نماد اژدها در ساختمانها و اسم مکانها دیده میشد ولی هیچکس از این افراد تا الان آن را از نزدیک ندیده بود.»
حجم
۴۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۴۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
نظرات کاربران
واقعا تخیل نویسنده و خط داستان قابل تحسینه 👍🏻
عالی