کتاب طعم گس زندگی
معرفی کتاب طعم گس زندگی
کتاب «طعم گس زندگی» نوشتۀ آزاده رمضانعلی است و انتشارات زهره علوی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب طعم گس زندگی
رمان یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. مخاطبان با مطالعۀ داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرند و گمشدۀ وجودشان را پیدا میکنند. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. آزاده رمضانعلی در کتاب طعم گس زندگی با احساسات خالصش خواننده را از زندگی روزمره دور کرده و کمک میکند خودش را بهتر بشناسد. کتاب طعم گس زندگی زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند.
رمان طعم گس زندگی داستان زندگی دختری جوان و نابینا به نام عطرین را روایت میکند که در ۶ سالگی بیناییاش را ازدستداده است. این دختر با خانوادهای زندگی میکند که بهرغم ثروتمند بودن، با او رفتار بسیار نامناسبی دارند. آنها او را در یک اتاقک زیرزمینی که پر از سوسک و حشرات است، رها کردهاند و باوجود اینهمه بیمهری، او همچنان خانوادهاش را دوست دارد.
رمان طعم گس زندگی با اولین روز دانشگاه این دختر شروع میشود؛ روزی که قرار است با مشکلات جدیدی روبرو شود. لباسهایی که او به تن دارد، همگی کهنه و دستدوم خواهرانش هستند و او هیچچیز از خود ندارد. مادرش با او مانند نامادری در داستان سیندرلا رفتار میکند و از تحقیر و بیاعتنایی نسبت به او دریغ نمیکند. طعم گس زندگی موضوعاتی همچون تبعیض، بیعدالتی و فقر عاطفی در بطن خانواده را به تصویر میکشد و تلاش دختر برای پیشرفت و ادامۀ زندگی در شرایط دشوار را بازگو میکند. رمان طعم گس زندگی مخاطب را با احساسات عمیق و زخمهای روحی قهرمان داستان همراه کرده و به چالشهای اجتماعی، خانوادگی و روانی اشاره میکند که بسیاری از افراد، بهویژه در طبقات فرودست جامعه، با آنها دستوپنجه نرم میکنند.
خواندن کتاب طعم گس زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب طعم گس زندگی
«خواهرانش با دیدن عطرین پوزخندي زدند. عطرین که متوجه سنگینی نگاه آنها روي خود شد آرام سلام کرد که صداي مادرش را شنید: دیگه چه نیازي به دانشگاه رفتن بود وقتی ناتوانی؟ عطرین بار دیگر دلش شکست. لقب ناتوان برایش زیادي بود! ایکاش نابینا نبود و میتوانست زیبایی و بدیهای دنیا را از نزدیک ببیند. صدای پوزخند خواهرانش را شنید، عطرین برای اولینبار لب به سخن گشود: شاید نابینا باشم؛ ولی خیلی تواناییهایی دارم که دخترها و پسرت ندارند. خواهرانش آنا و آرمیتا و برادرش آرشام اخم غلیظی کردند. از حرف عطرین حرصشان گرفته بود. پدرش بلند شد و با قدمهای بلند به سمت او رفت. یقهٔ مانتو عطرین را گرفت. عطرین براي لحظهای تعجب کرد که ناگهان پدرش رو به او فریاد زد: دخترۀ کور، دفعۀ دیگه با گستاخی به دخترای من و پسرم بیاحترامی کنی دیگه اینجا جایی نداری.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه