کتاب رودخانه برایان (دوزبانه)

کتاب «رودخانه برایان (دوزبانه)» نوشتۀ گری پاولسن و ترجمۀ مهرداد یوسفی است و انتشارات ادبیات معاصر آن را ترجمه کرده است.

درباره کتاب رودخانه برایان (دوزبانه)

مجموعه کتاب‌های گری پاولسن شامل ۵ رمان ماجراجویانه است که بر زندگی یک نوجوان به نام برایان رابسون، شرایط سخت و حیات در طبیعت بکر تمرکز دارد. این رمان‌ها به‌خوبی وضعیت انسان در مواجهه با چالش‌های بقا و رشد در شرایط دشوار را به تصویر می‌کشند. توجه به واقع‌گرایی و جزئیات دقیق طبیعت‌، این اثر را به مجموعه‌ای محبوب برای جوانان و بزرگسالان تبدیل کرده است.

رودخانۀ برایان جلد دوم از مجموعه ماجراهای برایان رابسون است. برایان که قبلاً توانسته بود در طبیعت وحشی کانادا زنده بماند، بار دیگر در برابر چالش‌های بقا قرار می‌گیرد، اما این بار به خواست خود و با هدفی جدید. چند سال پس از ماجراهای جلد اول، یک گروه دولتی که به تحقیقات دربارۀ بقا در شرایط سخت علاقه‌مند است، به برایان پیشنهاد می‌دهد تا به‌عنوان مشاور و مربی در یک سفر به جنگل‌های کانادا بازگردد. هدف آنها این است که با استفاده از تجربیات برایان، روش‌های زنده‌ماندن در شرایط اضطراری را برای دیگران آموزش دهند. دِرِک در این سفر به‌عنوان روان‌شناس گروه همراه برایان است که قرار است در طول این ماجرا شاهد زنده‌ماندن برایان در شرایط مشابه باشد. با اینکه برایان ابتدا تردید دارد، ولی در نهایت قبول می‌کند و به همراه درک به جنگل بازمی‌گردد. همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود، اما ناگهان شرایط تغییر می‌کند. درک در اثر رعدوبرق بیهوش می‌شود و برایان باید به‌تنهایی او را نجات دهد.

در رودخانۀ برایان، این نوجوان حالا به یک فرد باتجربه تبدیل شده است. بااین‌حال، مسئولیت نگهداری از یک انسان بیهوش و تلاش برای زنده نگه‌داشتن او، چالش‌های روانی و جسمی جدیدی برای او به وجود می‌آورد. این بار برایان نه‌تنها باید برای بقای خودش بجنگد، بلکه باید برای زنده‌ماندن درک نیز تلاش کند و این تجربه باعث می‌شود احساس مسئولیت و توانمندی بیشتری در او ایجاد شود.

خواندن کتاب رودخانه برایان (دوزبانه) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به نوجوانان، جوانان و علاقه‌مندان به رمان‌های ماجراجویانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رودخانه برایان (دوزبانه)

«برایان ماه‌ها پس از بازگشت به خانه، تحت تعقیب مطبوعات بود. حتی پس از یک ویژه‌برنامهٔ تلویزیونی (یک گروه فیلم‌برداری با او به آن دریاچه رفتند و به آنها نشان داد که چگونه زنده ماند) کماکان به دنبالش بودند. جراید، تلویزیون، انتشارات، به خانه‌اش زنگ می‌زدند و او را تا مدرسه‌اش دنبال می‌کردند. اجتناب از آن‌ها سخت بود. حتی مردی به او پیشنهاد داد که در ازای پرداخت مبلغی چهره‌اش را روی یک تیشرت بیندازد و یک شرکت پوشاک می‌خواست یک سری شلوار جین به نام برایان رابسون را به بازار عرضه کند. مادرش با کمک پدرش تمام اینها را رتق‌وفتق کرده بود و او برای دانشگاه و به پایان رساندن تحصیلاتش کمی پس‌انداز داشت؛ اما درنهایت، این توجه آرام‌آرام رنگ باخت. در ابتدا هیجان‌انگیز بود، اما خیلی زود این هیجان از بین رفت. او مشهور شده بود و این خیلی بد نبود، اما وقتی دوربین‌ها در پی‌اش می‌آمدند و می‌خواستند از او و زندگی‌اش فیلم بسازند، کمی آزاردهنده شد.»