کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام
معرفی کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام
کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام نوشتهٔ حبیبه بابائی و اکرم عرب عامری است. انتشارات نظری این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام
کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام مجموعه داستانی کوتاه با قلمی شیوا، رسا و قابل فهم برای عموم خوانندگان است. بعضی از داستانها خاطراتگونهاند و از زندگی عادی افراد جامعه اقتباس شدهاند. ماجراهایی که ممکن است برای هر یک از ماها رخ داده باشد. در واقع نویسندگان خاطرات شیرین خود را داستان کردهاند. از این رو، ارتباط برقرار کردن خواننده با آن ها بسیار راحت و روان اتفاق میافتد.
خواندن کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قطره بارانی هستم که از ابری چکیده ام
«ساعت نه بود بابا هنوز نیومده بود که ببینه کجاست گفت: بهش مسافر خورده و او به کرج رفته آخه بابام آژانس کار میکرد عمهام مجبور شد به بابام زنگ بزنه بگه داره میاد خونهی ما یک جایی مونده که ماشینگیر نمییاد از بابا خواست هر چه زودتر بیاد دنبالش بابام هی زنگ میزد به عمهم نیم ساعت یا ده دقیقه دیگه اونجام حالا دیگه ساعت دوازده شده بود و مهمونها هم گشنه بودند و هم خسته بودند گوشی عمهم زنگ خورد بابام پشت خط بود از عمه میپرسید کجایید؟ عمهام گفت ماشین دربست گرفتم و به خانهی شما آمدهام بابا گفت پس من هم دارم میام خونه خواهر پشت پنجره منتظر بابا بود هنگامی که بابا ماشین را پارک کرد ما تمام برقهارا خاموش کردیم و صدای ضبط را زیاد کردیم که وقتی بابا آمد آن را پلی کنیم همه پشت در منتظر بابا بودیم هنگامیکه بابا پشت در رسید در یهویی باز شد صدای ضبط را پلی کردیم و همه با برف شادی به سوی بابا حمله کردند بابا آنقدر ترسیده بود که میخواست از پلههافرار کند که یهویی پرت شد و پایش شکست و شب تولد خود را در بیمارستان گذراند و مادرم تصمیم گرفت دیگر او را سوپرایز نکند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه