دانلود و خرید کتاب قانون پنجاهم فیفتی سنت ترجمه سیدخشایار کیافر
تصویر جلد کتاب قانون پنجاهم

کتاب قانون پنجاهم

معرفی کتاب قانون پنجاهم

کتاب قانون پنجاهم نوشتهٔ فیفتی سنت و رابرت گرین و ترجمهٔ سیدخشایار کیافر است. انتشارات کدیور این کتاب در حوزهٔ موفقیت و خودیاری را منتشر کرده است.

درباره کتاب قانون پنجاهم

گفته شده است که فیفتی سنت نمونهٔ زندهٔ بزرگان تاریخی است. او استادِ بازی قدرت است و به‌نوعی ناپلئون بناپارتِ هیپ‌هاپ. این ویژگی در فریادکشیدن یا تاکتیک‌های تهدیدآمیز ظاهری نمایان نمی‌شود و رفتارهای این‌چنینی فیفتی در برابر دیگران، نمایشی بیش نیست، زیرا در پشت صحنه، فردی خونسرد و حسابگر است؛ بی‌باکی او را باید در برخوردها و رفتارهایش دید. او آن‌قدر شاهد درگیری‌های خطرناک خیابانی بوده و با آن‌ها زندگی کرده، که در زندگی تجاری فعلی هیچ رویدادی برایش عجیب نیست. اگر معامله‌ای دلخواهش نباشد، آن را نادیده می‌گیرد؛ اگر لازم باشد با رقیبی وارد بازی خشن و کثیفی شود، بدون تأمل وارد بازی می‌شود. فیفتی اعتمادبه‌نفس بالایی دارد. در دنیایی که بیشتر آدم‌ها ترسو و محتاط هستند، میل به فعالیت بیشتر، خطرپذیری و غیرعادی بودن از امتیازات اوست. فیفتی از محیطی آمده که حتی رسیدن به ۲۵سالگی در آن از احتمالات است، پس احساس می‌کند چیزی برای ازدست‌دادن ندارد و این حس قدرت عظیمی به او می‌بخشد.

کتاب قانون پنجاهم (The 50th Law) دربارهٔ جسارت‌ورزیدن است که با الهام از شخصیت‌ فیفتی نوشته شده است. این کتاب فلسفهٔ خاصی از زندگی است که این‌گونه خلاصه می‌شود: ترس‌ها زندانی هستند که شما را در دامنهٔ رفتاری محدود گرفتار می‌کنند؛ هرچه کمتر بترسید، قدرت بیشتری خواهید داشت و زندگی پربارتری را از آن خود می‌کنید. قانون پنجاهم در کشف این قدرت درونی شما الهام‌بخش است.

خواندن کتاب قانون پنجاهم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران کتاب‌های موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قانون پنجاهم

«همکار کورتیس، اسپایت، چند سال بزرگ‌تر، بود که توانسته بود مقداری پول از قاچاق خود پس انداز کند، اما رویای چیزی بسیار بزرگ‌تر را در سر داشت. او خود را متقاعد کرد که می‌تواند با خرید یک‌تکه از یک کسب‌وکار فرنچایز که تازه کار می‌کرد اما احساس می‌کرد که مطمئناً سودآور است، ثروت زیادی به دست آورد. او تمام پول خود را در این سرمایه‌گذاری ریخت، اما بیش از حد بی تاب بود. او برای عادت دادن مردم به زندگی جدیدش وقت نگرفته بود. همه بر این باور بودند که این تجارت فقط یک جبهه برای عملیات مواد مخدر است. آن‌ها از آن دوری کردند و خیلی زود به پاتوقی برای مصرف‌کنندگان و قاچاقچیان تبدیل شد. در عرض چند ماه شکست خورد و او هرگز از این تجربه بهبود نیافت. این اصل مشکل بود: برای اینکه یک فرد موفق باشید باید خود را به‌سرعت آهسته و کار سخت عادت دهید؛ اما در محله‌ای فقیرنشین، آینده به ندرت امیدوارکننده به نظر می‌رسد. تصور اینکه پول خود را برای یک روز بارانی در آینده پس‌انداز کنند، درحالی‌که احتمالاً آن روز هرگز فرا نخواهد رسید، برای افراد قاچاقچی سخت بود. به ناچار میل به چیزی سریع‌تر در سر آن‌ها می‌خزید و اگر تسلیم می‌شدند، چرخه‌ای ایجاد می‌کردند که هرگز نمی‌توانستند از آن فرار کنند. اگر می‌توانستند مقداری پول سریع به دست آورند، مانند یک مواد عمل می‌کرد _ آن‌ها هیجان‌زده می‌شدند و همه آن را برای اقلامی خرج می‌کردند تا مردم را تحت تأثیر قرار دهند. بدون هیچ پولی، آن‌ها به خرید و فروش مواد مخدر برمی‌گشتند، اما حالا این کار خیلی کند و کسل‌کننده به نظر می‌رسید. آن‌ها دوباره برای چیزی سریع تلاش می‌کردند. آن‌ها گرفتار حرص و طمع خودشان شدند و با گذشت سال‌ها، هیچ نوع صبر و انضباط را توسعه نمی‌دادند. آن‌ها نتوانستند این سرعت بالا و پایین را برای مدت طولانی مدیریت کنند. در سن بیست و پنج یا سی‌سالگی آن‌ها خودشان را می‌سوزانند و هیچ مهارت یا پولی برای نشان دادن سال‌های کارشان ندارند. سرنوشت آن‌ها پس از آن به طور کلی ناخوشایند بود. برای مقاومت در برابر این وسوسه، کورتیس تصمیم گرفت که خود را در جهت مخالف مجبور کند. او با قاچاق به عنوان یک شغل برخورد می‌کرد. او هرروز در همان ساعت در گوشه خیابان حاضر می‌شد و از صبح تا غروب کار می‌کرد. کم کم به این سرعت کند عادت کرد. در طول ساعات طولانی که هیچ کاری برای انجام دادن نداشت، به آینده فکر می‌کرد و برنامه‌های دقیقی از کارهایی که سال به سال انجام می‌داد را ارائه می‌کرد – که با فرار نهایی‌اش از قاچاق خیابان تمام می‌شد. او به سمت موسیقی و سپس به تجارت رفت. برای برداشتن اولین قدم، او باید پول خود را پس‌انداز می‌کرد. فکر این هدف به او کمک کرد تا خستگی روزانه کار را تحمل کند. در این ساعات آهسته، او همچنین طرح‌های جدید قاچاق را طراحی کرد، با این ایده که به طور مداوم خود را در این شغل بهبود بخشد. او بوکس را شروع کرد تا ذهن و بدنش را منظم کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

حجم

۲۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان