کتاب قلعه
معرفی کتاب قلعه
کتاب قلعه نوشتهٔ داریوش محمدزاده فرد است. انتشارات هلیله این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب قلعه
کتاب قلعه در مورد مردمانی است که روزگاری در قلعهٔ برازجان میزیستهاند. مردمانی با تمام فراز و فرودهایشان. عشق ها و نفرتهایشان. و زندگی سخت اما پربارشان.
خواندن کتاب قلعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستا ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قلعه
«حالا دیگه حیاط خونهها دیواردار شده بودن و آدم احساس میکرد فضای دید کمتری داره. دیوارها جلو دید آدم رو میگرفتن. حتی آدمها رو از هم جدا میکردن. قبلاً هر کسی توی کوچه رد میشد، اگه توی حیاط خونه بودی و تو رو میدید با صدای بلند یه سلامی میکرد و رد میشد ولی الان دیگه از سلام رهگذران خبری نبود. برج قلعه هنوز پا برجا بود ولی چند تا از کنگرههاش ریخته بودن. ترکهای روی دیواره قلعه بیشتر شده بود. آدم هر لحظه احساس میکرد اگه زلزله یا بارون شدیدی بیاد ممکنه اون برج فرو بریزه. روی دیوار قلعه هم کمکم ترکهایی دیدیم. اما هنوز جای نگرانی برای ریزش دیوار قلعه نبود.»
حجم
۵۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۵۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبی بود،کاملا خواننده با خواندنش احساس میکرد در همان زمان ها ست،عالی بود.
جناب مهندس محمد زاده عزیز قلم زیبای شما را پسندیدم و این کتاب با تمثیل های زیبایش من را به یاد خاطرات خودم واداشت .از اینکه این کتاب خوب را به رشته تحریر درآوردی ممنونم باز هم برای ما بنویس.
نثر کتاب خیلی روان و صمیمانه بود. برای من خواندن کتاب قلعه موجب یادآوری نعمات و موهبت های زندگی در زمان کنونی شد. و اینکه در گذشته ای نه چندان دور زندگی چقدر سخت بوده و حتی ابتدایی ترین چیزایی
بسیار عالی و لذت بخش .
کتاب بسیار روان با توصیف قوی و نمادهای زیبا...از خواندن کتاب لذت بردم
کتاب با متنی بسیار روان نوشته شده است و با خواننده خود زود ارتباط برقرار میکند
با ۳۰ هزار تومان،سفری داشتم به ده ۳۰،آن روزها که من نبودم، اما دردهای جامعه آن روزها مثل دردهای آلان جامعه بود،،نکته پنهان عشق در این صفحات(انگار دنیا رو سرم آوار شد) منتظر بودم بیشتر ازش بشنوم
بسیار عالی
داستان قلعه مبتنی بر خاطرات یک فرد است و در اغلب داستان بصورت تک گویی راوی دنبال می شود و شیوه روایتگری آن بصورت اول شخص می باشد. داستان متنی ساده، روان، بدون پستی و بلندی و بشکل محاوره دارد و
نماد ها و کهن الگو ها را به وفور می توان در این رمان یافت. شخصیت های اصلی و فرعی داستان هر کدام نماد یک خصیصه و واقعیت در جامعه توصیفی می باشند. سهراب و بخو تقریباً هم سن هستند