کتاب پری زده
معرفی کتاب پری زده
کتاب پری زده نوشتهٔ علی میرزایی (ورامینی) است. انتشارات متخصصان این رمان معاصر و ایرانی را با جلد دیجیتال منتشر کرده است.
درباره انتشارات متخصصان
کتاب پری زده حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که بههمت انتشارات متخصصان و با امکانات دیجیتالی جدید به چاپ رسیده است. با اسکن کیوآرکد (QR Code) میتوانید، از جلد موزیکال کتاب و همچنین فایل صوتی آن (درجشده در صفحات داخلی کتاب) لذت ببرید. در این رمان با «آروین» آشنا و همراه میشود؛ پسر جوانی است که پس از ده سال غیبت، به خانهٔ نوجوانیاش بازمیگردد تا با مادرش که در بستر مرگ است، دیدار کند. او در بدو ورود با کسی ملاقات میکند که بیخداحافظیرفتن و ناپدیدشدن دهسالهاش بهخاطر او بوده است. رمان «پریزده» به برههای از زندگی آروین میپردازد که او نوجوانی ۱۴ - ۱۵ساله است. او با دیدن خانمی بزرگتر از خودش به او دل میبازد. این موضوع روی همهٔ زندگی آروین تأثیر میگذارد.
خواندن کتاب پری زده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پری زده
«محوطهی مجتمع آنقدر گُل داشت که برخی مواقع در پاییز و زمستان هم پروانه میدیدی. ماجرای پروانههای پاییزی و زمستانی هم جالب بود.
پیرزنی (که اکنون آروین اسمش را از خاطر برده بود) به همراه همسرش، آقا سیروس ، در مجموعه زندگی می کرد. او خیلی عجیب و غریب حرف میزد . کافی بود یک پروانه در هوای سرد ببیند ، می گفت « پری » است . یکبار برای آروین تعریف کرد که پریها میتوانند به شکلهای مختلف در بیایند تا آدمها را گول بزنند ؛ مخصوصاً پسربچههای جوان را ! اعتقاد داشت نباید به پروانههای پاییزی دست زد یا نگاهشان کرد ، وگرنه پری زده می شوید!
آروین خوب به یاد داشت روزی از همان روزهای پاییزی برای آنکه پیرزن را به سخره بگیرد ، پروانهای را در دست گرفت و بعد با خنده آزاد کرد.
جلوی در محوطه، یک اتاق نگهبانی ساخته بودند. آقا مسعود سالها نگهبان مجموعه بود. آروین از بیرون نگاهی به آپارتمانها کرد و با بیمیلی وارد محوطه شد. آقا مسعود روی گلهای لالهعباسی خم شده بود و داشت با آنها حرف می زد. به قول خودش ، «گلها از آدمها بیشتر میفهمند». او اغلب اوقات با آنها صحبت میکرد... درددل میکرد... گاهی هم قربان صدقهشان میرفت!
آن روز هم داشت برای گلهای لالهعباسی از مشکلات پیری و موهای سپیدش میگفت که متوجه ورود آروین به محوطه شد. باورش برایش سخت بود. پسربچهای که ده سال پیش ناگهان غیب شده بود ، اکنون روبرویش ایستاده است. وقتی آروین گم شد ، چه شب و روزهای سختی را از سر گذراند. چندبار به ادارهی پلیس فراخوانده شد. کارآگاهان که از راه می رسیدند ، همان اول به او مشکوک می شدند. درکل در پروندهی مفقودی پسر بچهی چهارده پانزده ساله ، نگهبانی که مجرد باشد ، نفر اول لیست مظنونین است؛ آن هم نگهبانی که گاه و بیگاه با بچهها در محوطه فوتبال بازی میکرد».
حجم
۵۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
حجم
۵۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۱ صفحه
نظرات کاربران
داستان بی نظیری بود. لذت بخش و تاثیرگذار.
داستان جذاب و خوش ریتمی داشت. خوب بود