دانلود و خرید کتاب نگینا و رقص ستاره آبی مصطفی اسماعیلی
تصویر جلد کتاب نگینا و رقص ستاره آبی

کتاب نگینا و رقص ستاره آبی

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب نگینا و رقص ستاره آبی

کتاب نگینا و رقص ستاره آبی به‌قلم مصطفی اسماعیلی را انتشارات همراه دانش منتشر کرده است. این کتاب روایت سفر دریایی پرماجرایی است که باید با تدبیر ناخدا رشنو به سرانجام برساند. داستانی با درون‌مایه‌هایی از خیال و افسانه و واقعیت.

درباره کتاب نگینا و رقص ستاره آبی

دنیای داستان، در هر ژانر و گونه‌ای آمیز‌ه‌ای است از خیال و واقعیت اما کتاب نگینا و رقص ستاره آبی، از جنبه‌های تخیلی قوی‌تری برخودار است و راوی سفر دریایی پرماجرایی است که باید با درایت و کاردانی ناخدا رشنو به سرانجام برسد. اما آیا این کشتی می‌تواند از دل اقیانوس خشمگین و خروشان بگذرد و مسافرانش را به سلامت به سرزمین تخیل برساند؟ داستان را بخوانید تا متوجه شوید.

خواندن کتاب نگینا و رقص ستاره آبی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های تخیلی از خواندن این کتاب لذت خواهد برد.

بخشی از کتاب نگینا و رقص ستاره آبی

«ژوپین‌ها با‌سرعت ثروت زیادی به جیب زدند و جایگاه ویژه‌ای هم پیدا کردند. اکنون در حال بازگشت به شهر سلطنتی بودند. آنها کمتر به عرشهٔ کشتی می‌آمدند بیشتر در اتاق‌های خود بودند. فشار چند سال کار طولانی آنها را خسته کرده بود؛ پس اغلب استراحت را به تماشای مناظر دل‌انگیز دریایی ترجیح می‌دادند با هر ساعتی که می‌گذشت و آسمان بیشتر خود را با تاریکی شب می‌آمیخت تلاطم دریا نیز بیشتر می‌شد. خدمه که از ابتدای روز مدام دستورات ناخدا رشنو را اجرا کرده بودند دیگر نای حرکت نداشتند اما نه آسمان و نه دریا به آنها مجال استراحت نمی‌داد. وضعیت تا ظهر روز بعد به همین شکل ادامه داشت؛ هنگامی که تمام آسمان با ابرهای ضخیم پوشیده شده بود و حتی یک پرتو خورشید نیز مجال عبور نمی‌یافت. واقعیت در چشم آن‌هایی که با بی‌خوابی و خستگی در حال سرپا نگه داشتن کشتی بودند بسیار فریبنده شده بود دریا خشونت خود را با موج هایی به رنگ صورتی و بنفش نمایان می‌کرد و ابرها، قرمز و نارنجی شده بودند. ارتفاع ابرها کم شده بود باران نمی‌بارید اما الکتریستهٔ درون ابرها آن‌قدر زیاد بود که مانند رشته‌های نخ سفید از ابر به سطح دریا می‌رسید. این تمام چیزی بود که آنها می‌توانستند با دوربین‌هایشان ببینند. امواج غول‌پیکر هر لحظه جهت حرکت کشتی را تغیر می‌دادند. دیگر ناخدا و خدمه‌اش نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند. پس رشنو سکان را رها کرد و به خدمه‌اش در روی عرشه پیوست چشمانش را بست و خشکی را تصور کرد. با خودش عهد کرد که اگر به خشکی برسد، در اولین آبادی خانه‌ای بیابد و دیگر هرگز آنجا را ترک نکند و به دریا بازنگردد. ابرهای آسمان که همچون تودهٔ آتش روی آب دریا افتاده بودند و رعدوبرق میانشان آنها را روشن خاموش می‌کرد وحشتی بی حد و اندازه را در دل مسافران می انداخت که هیچ چیز توان کاهش آن وحشت را نداشت. مردان خانوادهٔ ژوپین همواره با کت‌و‌شلواری سفید در میان خدمه حاضر می‌شدند. آن‌ها هم مانند خانم‌ها از شلواری استفاده می‌کردند که پاچه‌های عجیبی داشت؛ شلوارهایی با پاچه‌های بلند و گشاد که مانند دامن خانم‌ها روی زمین کشیده میشد؛ هر چند توجیه مناسبی برای پوشیدن آن لباس ها داشتند؛ آنها خود را از گزند نور مستقیم خورشید و گرمای کشندهٔ آن حفظ می‌کردند. آنان اغلب با خدمه گرم می‌گرفتند و ایشان را به خنده می‌انداختند.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۸۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان