کتاب سی و نه سرنخ (جلد دهم؛ گذرگاه آهنین)

کتاب سی و نه سرنخ (جلد دهم؛ گذرگاه آهنین) نوشتهٔ گوردون کورمن است. نشر ویدا این داستان فانتزی را با ترجمهٔ رویا خادم‌ الرضا و ویراستاری فهیمه زاهدی منتشر کرده است. رمز امپراطور جلد هشتم از مجموعه سی و نه سرنخ است که به ژانر داستانی نوجوانان تعلق دارد و در قالب ماجراجویی و حل معما نوشته شده است.

درباره کتاب سی و نه سرنخ (جلد دهم؛ گذرگاه آهنین)

مجموعه سی و نه سرنخ در قرن بیستم در ادبیات آمریکا جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد و به دلیل جذابیت داستانی و موضوعات هیجان‌انگیز مورد استقبال نوجوانان قرار گرفته است. این مجموعه با ترکیب عناصر معما، ماجراجویی، و روابط خانوادگی، توانسته است نوجوانان را با موضوعات جذاب و پرچالش آشنا کند. هر جلد از مجموعه توسط نویسنده‌ای متفاوت نوشته شده است، اما هماهنگی داستانی میان جلدها به خوبی حفظ شده است.

کتاب گذرگاه آهنین جلد دهم از مجموعه سی و نه سرنخ است. این مجموعه داستان ماجراجویی‌های خواهر و برادری به نام‌های ایمی و دن کاهیل را روایت می‌کند که در جست‌وجوی گنجینه‌ای مخفی به نام سی و نه سرنخ هستند. در جریان ماجرای شکار سی و نه سرنخ، ایمی و دن کاهیل بزرگترین و خطرناک‌ترین اسرار خانوادگی‌شان را فاش می‌کنند. اما آیا آن‌ها آمادگی دارند تا با حقیقتی که ریشه در تاریخ خانواده کاهیلی‌ها دارد و کلید دستیابی به قدرت بی‌رقیب‌شان است، روبرو شوند؟ پس از رقابتی نفس‌گیر که آن‌ها را به پنج قاره مختلف می‌برد، ایمی و دن با چالشی پیچیده‌تر از هر زمان دیگری مواجه می‌شوند؛ مسئولیتی که حتی اجداد کاهیلی‌ها هم جرأت تصور آن را نداشتند. زمانی که فرصتی پیش می‌آید که می‌تواند آینده جهان را دگرگون کند، آیا این دو نوجوان می‌توانند از پس کاری برآیند که پانصد سال پیش اجدادشان در آن شکست خوردند؟

گوردون کورمن، نویسنده کانادایی-آمریکایی، بیش از ۱۰۰ کتاب برای نوجوانان نوشته است. او از سنین نوجوانی به نویسندگی پرداخت و کتاب‌هایش به دلیل طنز خاص، شخصیت‌های به یادماندنی، و داستان‌های ماجراجویانه شناخته می‌شوند. کورمن در این مجموعه به‌عنوان یکی از نویسندگان اصلی حضور داشته و با همکاری نویسندگان دیگر به توسعه داستان مجموعه کمک کرده است.

کتاب سی و نه سرنخ (جلد دهم؛ گذرگاه آهنین) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای نوجوانانی که به داستان‌های ماجراجویی، معما، و کشف رازهای تاریخی علاقه‌مند هستند، مناسب است. همچنین افرادی که به دنبال کتاب‌هایی با سبک داستانی ساده و جذاب برای تقویت مهارت‌های خواندن هستند، می‌توانند از این کتاب بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب سی و نه سرنخ (جلد دهم؛ گذرگاه آهنین)

«دَن و ایمی کاهیل فراموش کردند که دنبال میکروفون مخفی توی لندن بگردند. آن‌ها این وسایل را می‌شناختند. همیشه به‌محض ورود به یک هتل جدید، اتاق‌شان را خوب می‌گشتند تا هرجور دستگاه استراق سمع یا وسایل جاسوسی را که دشمنان‌شان نصب کرده بودند، از بین ببرند. همیشه دنبال هر آلت قتاله‌ای که به‌عنوان اسلحه عمل کند، می‌گشتند. ایمی فقط چهارده و دن یازده سال داشت، ولی روی پرورش توانایی‌های‌شان کار کرده بودند.

با ورود به لندن، ایمی به‌سختی و تلوتلوخوران از سه‌تا پلهٔ اتاق هتل رفت بالا و غش کرد روی تخت. دن او را خواباند. نشست و خودش را سُر داد عقب. وزنش را انداخت روی کوله‌پشتی‌اش. انگار روحیه‌اش را باخته بود.

دن به حرف‌هایی که ایمی گفته بود، فکر می‌کرد: حالا که حقیقت رو می‌دونیم، حالا که می‌دونیم چقدر تو این مدت بهمون دروغ گفتن، چه رازهایی رو ازمون قایم کردن، چه انتظاراتی از ما داشتن، هردو روحیه‌مون رو باختیم!

انگار فقط پرستار مووزوزی‌شان، نلی گومز۳، رمق سرپاایستادن داشت.

تازه، نلی همان‌طور که ساک‌ها و سبد گربه را می‌کشید توی اتاق، انرژی تکان‌خوردن و جابه‌جاکردن وسایلش را هم داشت. احمقانه بود که ایمی فکر کند او و دن باید به نلی کمک کنند، چون حتی بلندکردن یک کیف پارچه‌ای هم انگار بیشتر از توان ایمی بود.»