کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی
معرفی کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی
کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی نوشتۀ مولانا جلالالدین محمد بلخی مولوی بهکوشش آزاد تیموری در انتشارات طلایه به چاپ رسیده است.
درباره کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی
کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی بر اساس معتبرترین نسخ موجود گردآوری شده است. جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی، مولانا و رومی شاعر پارسیگوی ایرانی است. او در ۶۰۴ هجری قمری به دنیا آمد و در ۶۷۲ هجری قمری از دنیا رفت. مولانا در ۳۷سالگی عارف دوران خود بود و مریدان زیادی داشت. دیدار او با شمسالدین محمد تبریزی زمانی که در ۶۴۲ به قونیه نزد وی رفت، دوران شیفتگی در زندگی او را پدید آورد: زاهد بودم ترانهگویم کردی/ سرحلقۀ بزم و بادهجویم کردی. او پس از تجربۀ این شیفتگی، درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و سماع روی آورد. او به شاعری علاقهای نداشت و تنها پس از دیدار با شمس و هجرت او او بود که طبع شاعری در وی پدیدار شد. این شیفتگی باعث خلق غزلهایی عاشقانه شد که در دیوانی به نام شمس گرد آمدهاند.
دیوان شمس تبریزی در عرف سلسلۀ مولویه در روزگاران پس از مولانا با عنوان دیوان کبیر شناخته میشده است. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشته همان دیوان یا غزلیات بوده است و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کردهاند. همچنین عنوان دیوان شمس تبریزی یا کلیات شمس تبریزی نیز از عنوانهایی است که در دورههای بعد بدان داده شده است، به اعتبار اینکه بخش زیادی از غزلها را مولانا خطاب به شمسالدین تبریزی سروده است.
خواندن کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران شعر کهن پارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گزیده غزلیات شمس تبریزی
«ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
سرمه کش چشمان ما ای چشم جان را توتیا
ای مه ز اجلالت خجل عشقت ز خون ما بحل
چون دیدمت میگفت دل جاء القضا جاء القضا
ما گوی سرگردان تو اندر خم چوگان تو
گه خوانیش سوی طرب گه رانیش سوی بلا
گه جانب خوابش کشی گه سوی اسبابش کشی
گه جانب شهر بقا گه جانب دشت فنا
گه شکر آن مولی کند گه آه واویلی کند
گه خدمت لیلی کند گه مست و مجنون خدا
جان را تو پیدا کردهای مجنون و شیدا کردهای
گه عاشق کنج خلا گه عاشق رو و ریا
گه قصد تاج زر کند گه خاکها بر سر کند
گه خویش را قیصر کند گه دلق پوشد چون گدا
طرفه درخت آمد کز او گه سیب روید گه کدو
گه زهر روید گه شکر گه درد روید گه دوا
جویی عجایب کاندرون گه آب رانی گاه خون
گه بادههای لعل گون گه شیر و گه شهد شفا
گه علم بر دل برتند گه دانش از دل برکند
گه فضلها حاصل کند گه جمله را روبد بلا
روزی محمدبک شود روزی پلنگ و سگ شود
گه دشمن بدرگ شود گه والدین و اقربا
گه خار گردد گاه گل گه سرکه گردد گاه مل
گاهی دهلزن گه دهل تا میخورد زخم عصا
گه عاشق این پنج و شش گه طالب جانهای خوش
این سوش کش آن سوش کش چون اشتری گم کرده جا
گاهی چو چه کن پست رو مانند قارون سوی گو
گه چون مسیح و کشت نو بالاروان سوی علا
تا فضل تو راهش دهد وز شید و تلوین وارهد
شیاد ما شیدا شود یک رنگ چون شمس الضحی
چون ماهیان بحرش سکن بحرش بود باغ و وطن
بحرش بود گور و کفن جز بحر را داند وبا
زین رنگها مفرد شود در خنب عیسی دررود
در صبغه الله رو نهد تا یفعل الله ما یشا
رست از وقاحت وز حیا وز دور وز نقلان جا
رست از برو رست از بیا چون سنگ زیر آسیا»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه