دانلود و خرید کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود نگار انصاری
تصویر جلد کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود

کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود

نویسنده:نگار انصاری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود

کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود نوشتهٔ نگار انصاری است. انتشارات متخصصان این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود

کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که سه فصل دارد؛ «لحظات گرگ و میشی است!» و «زندگی، یک تکرار بی‌تکرار!» و «طنین». داستان از جایی آغاز می‌شود که راوی می‌گوید صبح می‌شود و سپس آغاز یک روز را شرح می‌دهد. او کیست و داستان چیست؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نترس جانم، فقط یک خواب بود

«دوباره صبح آمد. چه اتفاق مبارکی!

من، گذشتن شب، بیدارشدن از خواب و دیدن طلوع دوباره خورشید، پیچیدن بوی نان تازه و پخش صدای رادیو در خانه را یک معجزه و یک فرصت بزرگ می‌دانم.

چه معجزه‌ای بالاتر از اینکه تو هنوز هستی و نفس می‌کشی!

صبح‌ها و آغازها را دوست دارم.

نمی‌دانم شما وقتی‌که از خواب بیدار می‌شوید، به خدا، زندگی و خودتان، سلام می‌دهید یا نه! اما من همین کار را می‌کنم، چراکه معتقد هستم که اگر آدمی نتواند خودش را دوست داشته باشد، دوست‌داشتن دیگری بی‌معناست. مثل همیشه، در کنار پدر و مادرم، در کنار همان پنجره‌ای که نور خورشید را مهمان خانه ما می‌کند و جمع عاشقانه سه‌نفره‌مان را پرفروغ، نشستم و صبحانه را با هم و با عشق خوردیم.

با هم غذاخوردن، رسم دیرینه خانه ماست.

من عاشق این جمع سه‌نفره‌مان هستم، کوچک است، اما پرشکوه!

من عاشق بوی نان تازه‌ای هستم که هرصبح، پدر می‌گیرد و بویش در خانه می‌پیچد و تازگی امروز را یادآوری می‌کند.

من عاشق آب پرتقال‌های خنکی هستم که مادرم درست می‌کند.

و وقتی صدای ترکیب شکر با چای را می‌شنونم، می‌فهمم که زندگی ادامه دارد و گاهی اگر شیرینی‌ها به چشم نمی‌آیند؛ چون حل شده‌اند و این ما هستیم که باید معجون زندگی را با اشتیاق سر بکشیم و آن را با تمام وجود مزه کنیم.

صبحانه را خوردم و بابا و مامان را بوسیدم و از آغوش همیشه پرمهرشان، انگیزه گرفتم و سوار ماشینم شدم و حرکت به سمت گالری.

یکی از بهترین مکان‌ها برای من بعد از خانه خودمان و خانه مادربزرگ، گالری کوچک نقاشی‌ام است که چند روزی است افتتاح شده و من و دوست صمیمی‌ام، سمیرا، در آن تصویرهای ذهنی‌مان را با مخاطبانمان به اشتراک می‌گذاریم.

از کودکی، عاشق ساختن و هنر و رنگ‌ها و نقاشی بودم و حتی کم‌اهمیت‌ترین سوژه‌ها را هم به تصویر می‌کشیدم.

هم‌نشینی و آشتی رنگ‌ها با هم، من را به وجد می‌آورد و هرگز برایم تکراری نمی‌شود...

در گالری را باز کردم. مثل همیشه سمیرا زودتر از من رسیده و بوی قهوه می‌آید و اولین کاری که می‌کنم، پخش موزیک ملایم است و آب‌دادن به گیاهان زیبایمان در کنج سبز گالری.

گاهی با تابلوهایم صحبت می‌کنم. آن‌ها بهتر از هرکسی می‌دانند که چرا و با چه حس و هدفی به تصویر کشیده شده‌اند.

همه چیز عادی است و من یک دختر خوشبخت هستم، نه به‌خاطر اینکه تک‌دختر یک خانواده ثروتمند هستم و پدرم کارخانه‌دار و خانه‌مان بهترین جای این شهر شلوغ است، بلکه به این دلیل که دوست دارم با خودم، جهان و دیگران، در صلح باشم و نرنجانم و همیشه تلاش کرده‌ام که روی پای خودم بایستم و زود و بدون زحمت، چیزی را طلب نکنم، البته که تأثیر حمایت‌ها و دلگرمی‌ها و رفاهی را که در زندگی از آن برخوردار هستم، انکار نمی‌کنم. تأثیر وجود و حضور یک سری از آدم‌ها و شرایط در زندگی، غیرقابل‌انکار است.

گاهی داشتن حتی یک آدم امن در زندگی، معجزه می‌کند.

امروز سه‌شنبه است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۱۰۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۴۰۰
تومان