دانلود و خرید کتاب رها رها محمدی
تصویر جلد کتاب رها

کتاب رها

نویسنده:رها محمدی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب رها

کتاب رها نوشتهٔ رها محمدی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.

درباره انتشارات متخصصان

انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشته‌های ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و رشته‌های مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمی‌گردد و در طول این سال‌ها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.

خواندن کتاب رها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رها

«این آخرین سالی بود که دور از هم درس خوندیم. اول راهنمایی تو یه مدرسه ثبت‌نام کردیم و کلاسمون یکی شد و روزهای خوبی کنار هم داشتیم. عید نوروز بود؛ خانوادم تصمیم گرفتن که همراه خانواده خاله اینا بریم مشهد، چند روزی بمونیم و بعد بریم خونه یکی از اقوام تو شهر کاشمر.

دو روز مونده بود به عید، همراه پدر و مادر و خواهر کوچیک‌ترم (یاس) رفتیم خرید. تو بازار دو تا تنگ ماهی، دو تا سبزه و دوتا قرآن خریدیم. هرچی من می‌گفتم، یاس قبول نداشت و هرچی اون برمی‌داشت، من دوست نداشتم.

بالأخره عید رسید و ما همه با لباسای نو دورِ سفره زیبای هفت‌سین نشستیم. مادر و پدرم قرآن می‌خوندن و من و یاس یواشکی شیرینی و آجیل می‌خوردیم. دیگه لحظه‌های آخر بود که تلویزیون به صدا دراومد.

یا مقلب القلوب والابصار ....

و صدای شیپور تحویل سال تو اتاق پر شد. ما داشتیم روبوسی می‌کردیم و به هم تبریک می‌گفتیم که یهو چشممون به یه جا خیره شد. یاس داشت با عجله برای خودش شیرینی و میوه می‌ذاشت، زدیم زیر خنده. یاس بهم نگاه کرد، یکم خجالت کشید.

بعد از چند دقیقه، حالا نوبت چیه؟

اینو یاس گفت و با ذوق به بابا نگاه کرد.

پدرم قرآن رو باز کرد و پنج تا اسکناس تانشده به یاس داد و شش تا به من.

یاس پولو دید و چشاشو از حدقه درآورد و گفت:

ـ بابا؟ یعنی چی؟ تو این دخترهٔ لوسو بیشتر از من دوست داری؟ مگه من دختر بابا نیستم؟

بعد پولی که گرفته بود رو گذاشت رو سفره.

ـ حتی یه کوچولو از پولی که به عزیز دادی، کمتر نمی‌گیرم.

بهش نگاه کردم.

ـ یاسمن مگه من از تو بزرگ‌تر نیستم؟

ـ که چی؟ مهم اینه که بابا منو بیشتر از تو دوست داره.

همیشه از این حرفش لجم می‌گرفت.

منم پولو گذاشتم رو سفره:

ـ حالا که این‌طوره اگه بابا بهت پول بده، منم اینو نمی‌خوام، من بزرگ‌ترم، عیدی منم باید بیشتر باشه.

بعد یه ادایی براش درآوردم و رومو اون طرف کردم.

بابا هم نگاه کرد، یه چشمک زد و یه اسکناس گذاشت رو پول یاس.

ـ همین؟

ـ بسه دیگه، اگه اینم قبول نکنی، باید همشو بدی به عزیز؛ تو هم که دوس نداری این اتفاق بیفته، این عیدیه، اگه حتی خیلی هم کم بود، باید قبول کنی و حرف نزنی، فهمیدی؟

ـ بله بابا ببخشید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۸ صفحه

حجم

۹۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۸ صفحه

قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان