کتاب درآمدی بر چین مدرن
معرفی کتاب درآمدی بر چین مدرن
کتاب درآمدی بر چین مدرن نوشتهٔ رانا میتر و ترجمهٔ وحید قربانی است. انتشارات دنیای اقتصاد تابان این کتاب در حوزهٔ تاریخ جهان را منتشر کرده است.
درباره کتاب درآمدی بر چین مدرن
رانا میتر در کتاب درآمدی بر چین مدرن این کشور را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داده و تفاوتهای چین مدرن را با چین در گذشته مورد بررسی قرار داده است. کتاب با بحث در مورد ماهیت دو مفهوم «چین» و «مدرن» در فصل اول آغاز میشود. فصل دوم بحث خود را از تعامل بین کشورهای غربی و چین در قرن نوزدهم شروع میکند و تا قدرتگرفتن چیانگ کای شک ادامه مییابد. فصل سوم از سال ۱۹۲۸ شروع میشود و خواننده را به دوران اصلاحات در سه دهه اخیر میبرد. فصلهای چهارم، پنجم و ششم نیز هر یک به جامعه، اقتصاد و فرهنگ این کشور میپردازند که در قالب تأثیرات متقابل سنت و مدرنیه (یا مدرن و پیشامدرن) مورد تحلیل قرار میگیرند. فصل هفتم که حجم بسیار مختصری دارد، تحلیلی استعارهای از چشمانداز آینده چین مدرن ارائه میدهد و دشواری تنظیم رابطهٔ بین دولت، حزب و مردم را در این کشور به ما گوشزد میکند. عنوان فصلهای این اثر عبارت است از «چین مدرن چیست؟»، «نظم قدیم و جدید»، «مدرنسازی چین»، «آیا جامعه چین مدرن است؟»، «آیا اقتصاد چین مدرن است؟»، «آیا فرهنگ چینی مدرن است؟» و «آیا فرهنگ چینی مدرن است؟».
خواندن کتاب درآمدی بر چین مدرن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ چین پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درآمدی بر چین مدرن
«غالب تحلیلهای موجود در پی ارائۀ این انگاره هستند که اقتصاد چین در زمان مائو با شکست مواجه شده است. صرفنظر از تحلیلهای موجود، این نکته را نباید از نظر دور نگاه داشت که در دورۀ زعامت مائو، اقدامات ژرفی صورت پذیرفت که بهنوبۀ خود موجب شد تا بنیانهای جهش اقتصادی کشور در طی سالیان آتی بهخوبی فراهم گردد. با وجود سازش اولیه با سرمایهدارها، اقتصاد جدید چین تحت هدایت مائو در سال ۱۹۵۲ میلادی تأسیس شد. اقتصاد چین در زمان مائو همواره تحت یک فرماندهی سوسیالیستی بود. همانطورکه در آغاز جنگ سرد بهعنوان متحد اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد، به لحاظ مسائل و مباحث ایدئولوژیک امکان کمی وجود داشت که چین از یک مدل اقتصادی متفاوت پیروی کند. علاوهبراین، جمهوری خلق جدید چین با امضای قراردادهای تجاری با اکثر کشورهای تازهکمونیست اروپای شرقی و بهرهمندی از کمکهای فنی شوروی، به بخشی از نظام همکاری اقتصادی تحت هدایت شوروی در پساجنگ تبدیل شد. شرایط چنین کمکی اغلب برای چین مساعد بود و مسکو در ازای گوشت خوک و تنباکو، فولاد و لوازم کارخانهای را برای این کشور تأمین میکرد. گاهیاوقات جمهوری خلق چین ژستهای همبستگی با شوروی میگرفت، مانند سال ۱۹۵۳ میلادی، زمانیکه برلین شرقی از تظاهرات علیه دولت متزلزل شده بود، به آلمان شرقی غذا فرستاد.
باوجوداین، فشاری که اقتصاد چین را در این دوره دربر گرفت، تنها از یکطرف نبود. ایالاتمتحده تصمیم گرفت تأسیس جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ میلادی به رسمیت نشناسد و همراه با عدم بهرسمیتشناختن، تحریم تجاری فزایندهای توسط ایالاتمتحده و متحدانش علیه چین اعمال شد. اگرچه کشورهایی مانند ژاپن تجارت بینالمللی غیررسمی خود با چین را از سر گرفتند، اما این کشور همچنان خود را متعلق و پایبند به آرمانهای کمونیستی میدانست. البته باید اذعان داشت که روابط جمهوری خلق چین با اتحاد جماهیر شوروی از اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی تا حدود زیادی تیرهوتار شد و این تیرگی روابط تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی تداوم یافت. متأثر از شرایط پدیدارشده، رهبران چین نوع خاصی از اقتصاد با عنوان «اقتصاد تحت محاصره» را ابداع کردند؛ شکلی از اقتصاد که فقط در شرایطی خاص مانند حمایت آمریکاییها از چیانگ کایشک برای بازپسگیری سرزمین اصلی، یا حمله شوروی به سراسر مرزهای شمالی چین لازم بود در دستورکار قرار گیرد. بسیاری از اقتصاددانان چینی در گذشته این تصمیم را محکوم به شکست میدانستند؛ ایشان چنین استدلال میکردند که این تصمیم بخش اعظمی از صنعت چین را از مناطق ساحلی (جایی که پس از تولید میتوان بهراحتی کالاها را صادر کرد) دور میکند. در مقابل برخی نیز معتقد بودند که هجوم سرمایهگذاری به غرب چین در واقع استانداردهای زندگی را بهبود میبخشد و زمینه لازم را برای دستیابی به توسعۀ همهجانبه فراهم میکند.»
حجم
۵۴۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۵۴۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه