کتاب موج کوچولو
معرفی کتاب موج کوچولو
کتاب موج کوچولو نوشتهٔ پیپ هری و ترجمهٔ حشمت سادات میرعابدینی است. کتاب چ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده است. این اثر از مجموعهٔ «کتابهای ونوشه» است.
درباره کتاب موج کوچولو
کتاب موج کوچولو داستانی دربارهٔ ارزشدادن به دوستیهای واقعی، کنارنیامدن با آزار، ایجاد اعتمادبهنفس، یافتن راههایی برای تغییر آنچه میتوانید و پذیرش چیزهایی که نمیتوانید تغییر دهید و بازگشت به تختهٔ موجسواری هنگام سقوط است. پیپ هری (Pip Harry) در داستان موج کوچولو، سه روایت و ماجرای متفاوت از زندگی سه کودک را به هم پیوند زده است. زندگی «نوح»، «لتی» و «جک» درظاهر به هم ارتباطی ندارد. هرکدام از این سه قهرمان خردسال با دغدغهها و مشکلات جداگانهای سروکله میزنند، اما یک اتفاق بامزه، مسیر آنها را به هم گره میزند که موجب رخدادن اتفاقاتی بامزه میشود. این رمان در سال ۲۰۱۹ منتشر و با استقبال خوبی از طرف جشوارههای ادبی مختلف روبهرو شد.
نشر چشمه را ناشری ادبی میدانند، اما کتابهای این نشر فقط به کتابهای ادبیاش خلاصه نمیشود و در حوزههای دیگری نیز نظیر فلسفه، سیاست، اقتصاد، کودک و نوجوان، موسیقی، سینما، تئاتر، تاریخ و اسطوره و… کتاب منتشر کرده است. کتاب چ، بخش کودک و نوجوان انتشارات چشمه، از سال ۱۳۶۴ شروع به چاپ کتاب کرده است. سالهای ابتدایی تعداد کتابهای چاپشده بسیار اندک بود، اما رفتهرفته روند چاپ کتاب شکلی صعودی به خود گرفت؛ تا اینکه سال ۱۳۸۸ بیش از ۲۷۰ کتاب منتشر کرد؛ کتابهایی در حوزههای مختلف.
خواندن کتاب موج کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب موج کوچولو
«پس از بررسیِ بلیتها همه سرجایشان مینشینند.
من و لُتی میرویم روی صحنه تا سخنرانی کنیم.
لُتی میگوید: «یادداشتها همراهت است؟»
«بله، برداشتم. موفق باشی.»
«تو هم همینطور.»
حسِ عجیبی دارد که تختهٔ موجسواری ببری مدرسه،
یا تیشرتِ هاوایی و شلوارکِ موجسواری بپوشی
و عینک آفتابیِ خندهدار بزنی،
اما خیلی سرگرمکننده است.
میگویم: «قبل از هر چیز، میخواهیم برندهٔ جالبترین لباس را اعلام کنیم.»
لُتی ادامه میدهد: «همهٔ کسانی که آمدهاند، لباسهای جالبی پوشیدهاند.
همهشان عالیاند. اما برندهٔ امشب... آقای مارتین است.»
لباسِ آقای اِم شبیه موج است،
از نوارهای کاغذکشیِ سفید و آبی درست شده.
حتی با خودش یک آبپاش کوچولو دارد و همه را خیس میکند.
درحالیکه آناناس و حولهٔ شنا جایزه میگیرد،
زیرلب میگوید: «شبِ فیلمِ فوقالعاده باشکوه!»
از روی سِن پایین میرود،
با آبپاش به ردیفِ جلو آب میپاشد
و حولهاش را به سمتِ جمعیت پرت میکند،
برای هر کسی که بتواند آن را بگیرد.
معمولاً زمان سخنرانی با میکروفون عصبی میشوم.
اما امشب شبِ من است.
شبِ من و لُتی.
بنابراین نفسِ عمیقی میکشم.
«زنده باد، اهالیِ سنتترزا!
سپاسگزاریم که به شبِ فیلمِ فصلِ موجسواری۴۷ آمدهاید.
شب فیلمی که برای جمعآوری کمک مالی برگزار میشود
تا بچههای مولین بتوانند به مَنلی بیایند،
در کلوبِ موجسواری اقامت کنند،
شنا کنند
و چیزهایی دربارهٔ مراقبت از خود در ساحل و دریا یاد بگیرند.»
میکروفون را به لُتی میدهم.
دستهایم میلرزند
اما حسِ خوبی دارم چون لُتی در کنارم است.
لُتی میگوید: «دانشآموزانِ مولین در بخشِ دورافتادهای
از نیو ساوث وِلز زندگی میکنند.
بعضی از آنها تابهحال اقیانوس را ندیدهاند.
بنابراین امشب حتماً در بختآزمایی شرکت کنید.
پففیل زیادی بخرید.
در غرفهٔ غذا سوسیسهای داغی که جلزوولز میکنند بخورید
و از تماشای فیلم لذت ببرید
تا بچههای مولین بتوانند به اینجا بیایند و چیزهای تازهای تجربه کنند.»
آقای اِم فیلم را میگذارد:
امواج مانند کوهها در حرکتاند
و موجسوارهایی شجاع تلاش میکنند بر موجها سوار شوند.
همه فیلم را دوست دارند.
آه میکشند.
نفس در سینهشان حبس میشود.
و در پایانِ فیلم دست میزنند و هورا میکشند: «خاموش نکن...!»
من و لُتی بهترین جا را در سالن داریم،
ردیفِ جلو روی مبل شنی نشستهایم
و پففیل میخوریم.
پس از پایانِ نمایشِ فیلم آقای اِم برای سخنرانی بالا میرود.
«پیش از آنکه بروید،
بگذارید از همهٔ کسانی که برگزاریِ این شب را امکانپذیر کردهاند تشکر کنم،
مخصوصاً از شاگردانم نوح و لُتی که سخت تلاش کردهاند.
میخواهم امشب به آنها گواهینامهٔ طلاییِ
“موفقیت در ارائهٔ خدمات اجتماعی” بدهم. » »
حجم
۳۸۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۳۸۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه