کتاب یاران ابراهیم

کتاب یاران ابراهیم نوشتۀ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در انتشارات شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است. این کتاب شرح ۴۰ حکایت از دلدادگی افراد به ابراهیم هادی است که آن‌ها نیز به شهادت رسیدند. همچنین در این مجموعه، ۴۰ دلنوشته از عنایات و کرامات شهید گردآوری شده است.

درباره کتاب یاران ابراهیم

شهید ابراهیم هادی یکی از بنیان‌گذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهۀ گیلانغرب و ورزشکار عرصۀ کشتی در کشور بود. شهید هادی در اول اردیبهشت ۱۳۳۶ در محلۀ شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. او دوران دبستان را به مدرسۀ طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌ خان گذراند. ابراهیم هادی در ۱۳۵۵ دیپلم ادبی گرفت در حالی که از همان سال‌های پایانی دبیرستان، مطالعات غیردرسی را شروع کرده بود. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی او مؤثر بود. ابراهیم در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد. هم‌زمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. او جزو شهدای مفقود جنگ عراق علیه ایران است.

در کتاب یاران ابراهیم، به نامه‌هایی که برای مؤسسۀ شهید ابراهیم هادی فرستاده شده برمی‌خوریم که نویسندگان آن‌ها گواهی داده‌اند مطالعۀ زندگی این شهید سبب شده تا تحولی اساسی در فکر و سبک زندگی آن‌ها رقم بخورد. ابراهیم هادی گرچه پیکرش مفقود شد؛ اما نامش در دل آن‌ها ماند تا جایی که بسیاری با خواندن خاطرات زندگی او تازه معنای حقیقت زندگی و بندگی را دریافتند و توانستند مسیری تازه به‌سوی خدا بگشایند.

خواندن کتاب یاران ابراهیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران کتاب‌های زندگی‌نامه و دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یاران ابراهیم

«سال ۱۳۸۹ بود. در یکی از شهرهای کوچک مرکزی ایران زندگی می‌کردم. با دوستان راهی تهران شده و با برخی دیگر از جوانان همشهری با قطار راهی مشهد شدیم. یکی از رفقا کتابی با خود آورده بود. آن را گرفته و مشغول مطالعه شدم. بسیار جذاب و زیبا بود. وقتی مشهد رسیدیم کتاب را تمام کردم، اما تمام این سفر تحت الشعاع خاطرات این شهید بود. وقتی به شهرمان برگشتم در جمع دوستان و جلسه هیئت، خاطرات این شهید را تعریف کردم. همه مشتاق تهیه کتاب بودند. به شماره ناشر زنگ زدم و گفتم صدجلد کتاب سلام بر ابراهیم می‌خواهم. آن‌ها دیگر کتاب‌های مجموعه، نظیر شاهرخ و مسافر کربلا را هم فرستادند. چکی به مبلغ ۳۲۰ هزار تومان تهیه کرده و برای ناشر ارسال کردم. کتاب‌ها رسید، اما بیش از تعداد رفقایم کتاب گرفته بودم! بیشتر کتاب‌ها ماند و موعد چک نزدیک می‌شد. فکری به ذهنم رسید. شب‌های جمعه کتاب‌ها را به گلزار شهدای شهرمان می‌بردم و برای مردم، خاطرات این شهید را بیان می‌کردم. خیلی‌ها مشتاق می‌شدند و کتاب را می‌خریدند. کلیه کتابها فروش رفت. مبلغ چک پرداخت شد. من که یک جوان ۲۰ ساله بودم، احساس کردم این کار فرهنگی می‌تواند در جوانان شهرمان اثر گذار باشد. بار دیگه کتاب تهیه کردم. با دیگر دوستان، فعالیت را گسترش دادیم. به مدارس، ادارات و... مراجعه کرده و خاطرات شهید هادی را برایشان بیان می‌کردیم. چند سال بعد، فروشگاهی پنج متری اجاره کردیم. الحمدالله کار فروش کتاب خیلی رونق گرفت. با مردم صحبت می‌کردیم و آن‌ها را تشویق به مطالعه می‌کردیم. فروشگاه را عوض کردیم و در میدان اصلی شهر، فروشگاه بزرگتری را اجاره کردیم. خلاصه بگویم که ما با یک کارتن کوچک از کتاب شهید ابراهیم هادی شروع کردیم و اکنون که سال ۱۴۰۰ است، بنده مدیر عامل یک مجموعه از فروشگاه‌های زنجیره ای کتاب هستم که در سراسر کشور شعبه دارد! خدا را شکر، مسیر زندگی ما به واسطه شهید ابراهیم هادی و کتاب سلام بر ابراهیم، در مسیر کار فرهنگی و کتاب و کتابخوانی قرار گرفت و ارادت من روز به روز به این شهید بیشتر شد. اما من فکر می‌کردم که فقط بنده به ابراهیم هادی ارادت ویژه دارم. مدتی قبل، یکی از دوستان پاکستانی به مجموعه ما آمده بود. ایشان فیلمی را به من نشان داد که یک سخنران روی منبر از روی یک کتاب، مطالبی می‌خواند و مردم مرتب گریه می‌کردند! ابتدا فکر کردم روضه می‌خواند. اما کمی که در فیلم دقت کردم، متوجه شدم که این سخنران، از روی کتاب سلام بر ابراهیم به زبان اردو می‌خواند و مردم با شنیدن خاطرات او اشک می‌ریزند... سلام خدا بر ابراهیم هادی.»