کتاب درمان شوپنهاور
معرفی کتاب درمان شوپنهاور
کتاب درمان شوپنهاور نوشتۀ اروین د. یالوم و ترجمۀ فرشته مهری است که انتشارات ملینا آن را منتشر کرده است. یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور میکند که فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و بهنوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروههای درمانی رواندرمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد میشود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان و فکر مرگ، به مرور دوبارۀ زندگی و کارش نشسته است.
دربارۀ کتاب درمان شوپنهاور
این کتاب از زبان سوم شخص بیان میشود و پریشانیهای ذهنی قهرمانان داستان، فیلیپ و جولیوس را به تصویر میکشد. فیلیپ شخصی گوشهگیر است که باورها و عقاید آرتور شوپنهاور فلسفهدان بزرگ آلمانی را قبول دارد. فیلسوف شناختهشده و شکاکی که دربارۀ عزلت گفته است: «مردی که بتواند یک دفعه برای همیشه از رابطه با تعداد زیادی از آدمیان اجتناب کند، مرد خوشبختی است.» جولیوس نیز رواندرمانگر مشهوری است که پس از مبتلاشدن به سرطان، معنای زندگی، مرگ و کارهایی که در طول حیاتش انجام داده را در ذهنش یادآوری میکند. فیلیپ که فیلسوفی زیرک، شکاک و گوشهگیر است از عزلت خودخواستهاش بیرون میآید و به گروههای درمانی جولیوس میرود. او میخواهد با عملیکردن رای و نظریههای آرتور شوپنهاور به مشاوری فلسفی تبدیل شود اما در این راه به جولیوس و کمک او نیاز دارد. از طرف دیگر جولیوس که با مسئلهٔ مرگ روبهرو شده است، معنای زندگی را متمایز با گذشته لمس میکند و تلاش میکند مشکلاتی که رویکرد شوپنهاور برای انسان پدید میآورد را برای فیلیپ آشکار کند. بعد از ورود فیلیپ به جلسات رواندرمانی جولیوس، در بستر بحث و گفتوگوهای بین آنها و اشخاص دیگر در گروه به سؤالات فراوانی دربارۀ تجربۀ زیستی پاسخ داده میشود. دغدغههایی همانند علت تجربۀ زندگی، اهمیت آگاهشدن به مشکلات فردی بر انسان در جهت رفاه شرایط شخصی و سپس جامعه مطرح میشود و مخاطب را با پاسخها و نگرشهای گوناگون شخصیتهای داستان درگیر میکند.
خواندن کتاب درمان شوپنهاور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب میتواند برای علاقهمندان به روانشناسی و رمانهای فلسفی جالب باشد.
بخشی از کتاب درمان شوپنهاور
«همیشه خودکشی، آثاری همچون ضربه ناگهانی، احساس خشم، و احساس گناه بر بازماندگان میگذارد. آرتور نیز همه این آثار را میدید. میتوان احساسات ناخوشآیند فرزند را در آن هنگام، درک کرد. عشق به پدر، تبدیل به اندوه ناشی از فقدان تبدیل شد و رنجشی که از هاینریش داشت، برایش نوعی پشیمانی ابدی همراه آورد. از سوی دیگر، آرتور همواره میاندیشید که پدرش به دلیل سنگدلی فراوان، راه او را برای دستیابی به مقام بزرگ فیلسوفان، بسته است. در این مواقع هرکسی به یاد دو فیلسوف بزرگ اخلاق و دو مرد آزاداندیش، یعنی نیچه و سارتر میافتد که خیلی زود پدر از دست دادند. البته پدر نیچه به عنوان کشیش لوتری، در دوران کودکی فردریش از دنیا نرفت. بنابراین آیا نیچه میتوانست تبدیل به دجال شود؟ سارتر نیز در زندگینامه خود مینویسد از اینکه سنگینی بار مسؤولیت تأمین رضایت پدر را بر عهده ندارد. احساس سبکی و رهایی میکند. در عین حال، بخت و اقبال، یار افراد دیگری همچون کرکگور و کافکا نبود، زیرا آنها همه مدت عمر، زیر سلطه پدر بودند.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
نشر و مترجم بدرد نمی خوره