کتاب ببر جوان و انسان پیر
معرفی کتاب ببر جوان و انسان پیر
کتاب ببر جوان و انسان پیر بهقلم بهرام خائف را کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. این کتاب بر اساس قصهای قدیمی نوشته شده و شرح جستوجو و تلاش ببر جوانی است برای یافتن ترسناکترین موجود دنیا، انسان.
درباره کتاب ببر جوان و انسان پیر
روزی ببر پیر که حالا دیگر فهمیده بود زمان مرگش رسیده، پسر جوانش را نزد خود خواند و خواست وصیتی به او بکند. او سؤالاتی از پسرش پرسید مثل این که کدام حیوان تیزپنجهتر و بزرگتر و قویتر است و پسر هم هر بار میگفت که ببرها از تمام موجودات دنیا قویترند. ببر پیر که خوشباوری پسرش را دید به او گفت که انسانها از همه قویتر و حتی ترسناکترند و باید همیشه حواسش به آنها باشد. ببر پیر بعد از گفتن از این جمله از دنیا میرود و پسرش را با کلی ابهام و سؤال تنها میگذارد. ببر جوان تلاش میکند تا انسان را پیدا کند و ببیند او کیست که همه از ارو میترسند و حساب میبرند. پس در جنگل مشغول جستوجو میشود و این داستان شرح همین کنکاش برای یافتن انسان و مواجهۀ ببر جوان با اوست. داستانی از دل افسانهها و قصههای قدیمی که راوی و نویسندۀ مشخصی ندارد و بانقاشیهای بهرام خائف، نقاش و تصویرگر برجستۀ ایرانی جان گرفته و فرصتی است برای به چالش کشیدن ذهن کودک برای یافتن جایگاه انسان در جهان و مناسباتی که با بقیۀ مخلوقات و موجودات دارد.
خواندن کتاب ببر جوان و انسان پیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ این کتاب برای کودکان +۷ سال با همراهی والدین یا معلمان توصیه میشود.
بخشی از کتاب ببر جوان و انسان پیر
«ببر جوان گوشهایش را تیز کرد تا وصیت پدر را خوب بشنود. ببر پیر لحظهای ابروانش به هم گره خورد و بعد گفت: «پسرم! از انسان بترس و خودت را در مقابل او حفظ کن. سعی کن با او کمتر روبهرو شوی و کمتر به خیال جنگ با او بیفتی. چون انسان از ببر خیلی قویتر است. انسان قویترین موجود روی زمین است. ببر پیر این را که گفت، چشمهایش را بر هم گذاشت و مرد. ببر جوان پس از مرگ پدرش، همانجا نشست. حرفهای پدرش او را به فکر انداخت. با خودش گفت: «این انسان دیگر چهجور موجودی است؟ لابد خیلی وحشتناک است. حتماً نعرهاش خیلی ترسناک است؛ ترسناکتر از نعرهٔ ببر. پنجههایش هم حتماً خیلی تیز است؛ تیزتر از پنجههای ببر. کاش او را میدیدم. کاش از دور هم شده، او را میدیدم. فقط باید جای پایش را پیدا کنم. باید بدانم بر کدام قله، در کدام دره یا توی کدام غار زندگی میکند. او حتماً مانند کوه است، سخت و درشت. مثل باد است؛ کوبنده و تند. یا مثل تندر است؛ سهمگین و هولانگیز. او هر چه باشد، من باید پیدایش کنم. اگر هم نتوانم به او نزدیک شوم، از دور نگاهش میکنم.»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه