کتاب انسان هوشمند

کتاب انسان هوشمند (یک قدم جلوتر) نوشتهٔ اشکان مقبلی است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۲۱۵ بخش دربارهٔ چگونگی ترمیم و ساخت زیربنای یک انسان کامل.

درباره کتاب انسان هوشمند

اشکان مقبلی در کتاب انسان هوشمند توضیحاتی جامع از چگونگی تبدیل‌شدن به یک انسان کامل را شرح می‌دهد. نویسنده در ابتدا قصد انتشار این کتاب را نداشته است، اما پس از پی‌بردن به چگونگی ارتباط با اسرار بی‌نهایت موجود در هستی و تشویق دوستان، تنها برای گسترش آگاهی‌، این اثر را به چاپ رسانده است. مقبلی معتقد است که برای هر انسان راهی مجزا وجود دارد. او در مقدمهٔ کتاب از تمام کسانی که مطالب این کتاب را می‌خوانند، تقاضا دارد تا در نظر داشته باشند که این مطالب تنها برای خود نویسنده کارساز بوده و از دوستان و مشتاقان راه خودشناسی طلب می‌کند تا به مطالب فقط به‌عنوان یک دیدگاه نو استفاده کنند. مطالب این اثر به‌صورت پاراگراف‌‌های جداگانه و بر اساس ترتیب شرح نزول هستند و تکرار بسیاری از مطالب نشان از اهمیت آن‌ها دارد. از نظر نویسندهٔ کتاب، برای انسان هوشمند چیزی به اسم ضدونقیض یا درست و نادرست وجود ندارد و همهٔ این مسائل قسمتی از طرح کلی تکامل انسان هستند که در اثر پیشرفت تکامل، درست‌ها تبدیل به نادرست شده و درست‌های جدیدتری برای انسان هوشمند شکل می‌گیرند.

خواندن کتاب انسان هوشمند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌‌خواهند به خودشناسی برسند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب انسان هوشمند

«سختگیری و تعصب خامی است تا جنینی، کار خون آشامی است

در اینجا مولانا (در واقع آگاهی وارد بر او) خیلی ظریف و استادانه به تشریح مسئلهٔ تعصب پرداخته و انسان متعصب را همچون جنینی می‌بیند که بدون اختیار و توانایی، هر آنچه که به خوردش می‌دهند را بدون چون‌وچرا قبول می‌کند، یا از نگاهی دیگر، هر آنچه که به انجام آن عادت کرده را نمی‌خواهد رها کند و همچنان دوران جنینی و جهالت خود را ترجیح می‌دهد! مکانیسمی که انسان به واسطهٔ آن طراحی شده است، اینطور عمل می‌کند که اگر لحظه‌ای در حال زندگی کند و از هجوم افکار گذشته جلوگیری کند (کنترل ذهن)، در همان لحظه، بنا به احتیاج یا اشتیاقی که دارد، بر او آگاهی و اطلاعات لازم جهت پیشبرد حیاتش داده خواهد شد و این آگاهی‌ها، همانطور که هر روز کل سلول‌های بدن ما و کل هستی نو می‌شوند،‌ به‌روزرسانی خواهند شد، پس ما هیچ زمان نمی‌توانیم به داشته‌های‌مان دل‌مان را خوش کنیم، همانطور که یک برنامهٔ نرم‌افزاری ساختهٔ دست بشر روزبه‌روز نو می‌شود. از طرف دیگر، مکانیسم انسان بدین صورت است که در هر لحظه آمادهٔ مناظره و بحث و رویارویی با مسائل جدیدی است که با آن روبه‌رو می‌شود، پس باید بگوید و بشنود و هر لحظه آمادهٔ تطابق با آگاهی‌های جدیدی، که شعور کل برای بهتر و راحت‌تر زندگی کردن و همچنین تعادل و تعامل با بقیهٔ هستی در اختیار او می‌گذارد، باشد؛ پس ما قرار است دیدمان تغییر کند، حرکت کند و هر لحظه در حال نو شدن باشد. اگر نگاه امروز ما مثل دیروز باشد، اِشکال دارد و این خلاف طراحی ماست و اینطور است که ما در دیروز متوقف شده‌ایم و نرم‌افزار وجودی ما مال دیروز است؛ پس اگر نسبت به دید دیروز خود تعصب داشته باشیم، در همان دیروز متوقف شده‌ایم، لذا زمانی که در فردا هستیم، ذهن و اندیشهٔ ما در امروز جا مانده و به فردا نیامده است. این امر در هر مسئله‌ای نمود خواهد داشت، یعنی اگر شما روی هر مسئله‌ای تعصب داشته باشید، آن مسئله از شما جا می‌ماند و در گذشتهٔ شما دفن می‌شود و به نوعی به‌روزرسانی نمی‌شود. نکتهٔ ظریفی نیز اینجا وجود دارد که انسان‌ها تعصب را با پختگی یکی می‌دانند که این موضوع به صورت دقیق و مستقیم در آیهٔ سی و نهم سورهٔ زُمر به آن اشاره شده است؛ در واقع پختگی همان به‌روز شدن است نه تعصب و در گذشته ماندن. انسان‌هایی وجود دارند که چندین سال پیش حرف‌هایی زده‌اند، ولی اکنون نیز حاضر نیستند که تجدیدنظر کرده و صحبت‌های خویش را تصحیح کنند،‌ چه بسا که این انسان‌ها در جهل ابدی خواهند ماند و این جهل حسرتی خواهد شد که به واسطهٔ آن دیگر نمی‌توانند از این مرحله عبور کنند و در برزخ ناآگاهی خویش خواهند ماند. (سخت است آزاد کردن نادان‌هایی که زنجیر خود را می‌پرستند. «ولتر») زیرا برای عبور و قبول شدن در این مرحله ما نیاز به تجدیدنظر و آگاهی‌های جدید و به‌روز شدن داریم، در غیراین‌صورت ذهن ما همیشه در دیروز توقف کرده و درجا می‌زند و در حسرت عبور خواهد ماند و خواهد سوخت. آیا هنوز هم به دانسته‌ها و اندیشه‌های خود تعصب دارید؟»