کتاب مکافات بازی
معرفی کتاب مکافات بازی
کتاب الکترونیکی «مکافات بازی» از جواد نژادبخش (شهریار هدایتی) و الناز الماسی - انتشارات نوروزی. این کتاب را میتوانید از طاقچه دریافت کنید.
درباره کتاب مکافات بازی
رمان یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
در این کتاب شرح زندگی جوانی را میشنویم که با مشکلاتی در زندگیاش مواجه شده و در مسیری عجیبی پا گذاشته است. او دانشجو است و به تازگی پدر و پشتیبانش را از دست داده، هر روز به دنبال کار میگردد و نگران مخارج خود و خانوادهاش است، به این فکر میکند که به مادر و خواهرش کمک کند. خواهرش با آنگه درسش تمام شده نتوانسته به دلیل بیپولی مدرکش را از دانشگاه بگیرد. این جوان به دنبال راهی برای گشایش در زندگی میگردد که بتواند بر مشکلات زندگیاش فائق بیاید. او همراه با دوستانش به سفر خطرناکی پا میگذارد که ممکن است بیبازگشت باشد. در ادامه خواهید خواند که این جوان در این سفر عجیب به کجا خواهد رسید.
خواندن کتاب مکافات بازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب میتواند برای افرادی که به داستانهای مهیج علاقمند هستند جالب باشد.
بخشی از کتاب مکافات بازی
«صدای ضعیفی از آه و ناله به گوش میرسید. حتی دوبار کلمه آب هم گفته شد ولی چون توانی در بدنهایشان نبود بار دوم آب به طور کامل ادا نشد و فقط نالهای مثل «آ» به گوش میرسید!
خونی که روی ریگهای بیابان ریخته شده بود به سرعت تبدیل به تودهی سیاهی شد و دو نفر داخل تویوتایی که روی شنهای داغ به صورت کجکی افتاده قطعا مرده بودند...
با کمی دقت میشد دید که راننده سر ندارد! با فاصلهی بیست وپنج متر آنطرف تر دو نفر هم بیرون افتاده بودند. یکی از آنها که قد بلندتری داشت سعی کرد بایستد و حرکت کند. ایستاد و حرکت نکرده به زمین خورد! آرام آرام پای چپ و کمرش پر از درد شد...
به هر طریقی خود را با خزیدن روی شنهای داغ کشمکش را میسوراند به نفر بعدی رساند. »
حجم
۵۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۵۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه