دانلود و خرید کتاب افسانه های ایرلندی عبدالنبی مرشدزاده
تصویر جلد کتاب افسانه های ایرلندی

کتاب افسانه های ایرلندی

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب افسانه های ایرلندی

کتاب «افسانه های ایرلندی» اثری از عبدالنبی مرشدزاده است و شرکت رسانه ساز دانش آن را منتشر کرده است. در این کتاب ۴ افسانۀ شیرین ایرلندی گردآوری شده است. 

درباره کتاب افسانه های ایرلندی

افسانه‌ها بخشی از ادبیات شفاهی به شمار می‌روند که نسل به نسل به مردم منتقل شده‌اند و به زندگی روزمره راه‌ پیدا کرده‌اند. هویت یک ملت بیش از همه با افسانه‌ها و روایات قومی و قصه‌های عامیانه آن ملت معرفی می‌شود. افسانه‌ها، باورها، اعتقادات و آداب‌ورسوم مردم در سراسر جهان را نشان می‌دهد. ایرلند سومین جزیره بزرگ اروپا است. قبل از گسترش زبان انگلیسی، زبان ایرلندی بیش از دو هزار سال زبان بومی مردم این کشور به‌حساب می‌آمد. ایرلند نقش مهمی در ادبیات جهان، بخصوص ادبیات انگلیسی داشته است و تعداد افسانه‌های آن از افسانه‌های دیگر کشورهای اروپایی بیشتر است و در شمار قدیمی‌ترین افسانه‌ها قرار می‌گیرند.

کتاب افسانه‌های ایرلندی شامل ۴ افسانۀ ایرلندی با عناوینی چون «گولیش»، «الیدور»، «کُنلا و پی جوان» و ایوان است. این داستان‌ها ساده، روان، پرکشش و خوش‌خوان هستند و مثل اکثر افسانه‌ها، خواندنشان در هر سن و سالی دلچسب و شیرین است و خوانندگان را با فرهنگ و رسوم و باورهای مردم ایرلند آشنا می‌کند.

«گولیش» اولین داستان کتاب افسانه‌های ایرلندی دربارۀ پسر جوانی است که یک شب مهتابی، اندوهگین به ماه نگاه می‌کرد که ناگهان صدای افرادی را شنید که به گفتۀ خودشان پری بودند. آن‌ها مردان کوتوله‌ای بودند که قصد رفتن به کشور فرانسه را داشته باشند تا دختر پادشاه فرانسه را از این ازدواج اجباری نجات بدهند. گولیش هم با آن‌ها همراه می‌شود و با اسب‌های جادویی به آسمان‌ها می‌رود. آن‌ها موفق می‌شوند که دختر را نجات بدهند؛ اما گولیش دختر را به شهر خود می‌برد و به مردی روحانی می‌سپارد؛ اما کوتوله‌ها که از این اتفاق و رفتار گولیش عصبانی شدند با چوبی به سر دختر می‌زنند. ضربه‌ای که باعث می‌شود دختر دیگر نتواند حرف بزند.

خواندن کتاب افسانه های ایرلندی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران افسانه‌های عامیانه و محلی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب افسانه های ایرلندی

«در فرانسه چراغ‌ها نور خیره‌کننده‌ای داشتند. زنان بسیار باوقار و مردان بسیار محترم، صدها پرنس و صدها پرنسس آنجا بودند؛ در لباس‌های بسیار گران‌قیمت و غرق در خوشحالی. هیچ‌یک از میهمانان عروسی قادر نبود گولیش و مردان کوچک را به چشم ببیند، زیرا آنان سحر شده بودند. گولیش به یکی از مردان کوچک گفت: کدوم یکی از اون دخترا، دختر پادشاهه؟ مرد کوچک پاسخ داد: اوناهاش. اون یکی. گولیش نگاهش را از دختر برنداشت. لباس طلایی‌اش بسیار زیبا بود. او کنار ملکه ایستاده بود و معلوم بود ملکه او را بسیار دوست دارد. اما دختر پادشاه ناراحت به نظر می‌آمد. گولیش از یکی دیگر از مردان کوچک سؤال کرد: چرا دختر پادشاه ناراحته؟ پاسخ این بود: امشب قراره با یک شاهزاده ازدواج کنه. اما این دختر، شاهزاده رو دوست نداره و دوست نداره اینجا باشه. یکی از مردان کوچک گفت: اون باید با ما ازدواج کنه و ما باید اونو هر چه زودتر از اینجا ببریم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴ صفحه

حجم

۲۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۸۰۰
تومان