دانلود و خرید کتاب سکوت و فریاد علی اکبر تبریزی فینی
تصویر جلد کتاب سکوت و فریاد

کتاب سکوت و فریاد

انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سکوت و فریاد

کتاب الکترونیکی «سکوت و فریاد» مجموعه شعری است سرودهٔ علی اکبر تبریزی فینی و در انتشارات نظری چاپ شده است.

درباره کتاب سکوت و فریاد

این کتاب مجموعه ای از اشعار احساسی و عاشقانه سرودهٔ علی اکبر تبریزی است. اشعار کتاب سکوت و فریاد به زبان محاوره نوشته شده و در قالب ترانه، سپید و نیمایی است. مضامین عاشقانه و انعکاس احساسات ناب شاعر در این اثر به چشم می‌خورد.

می‌دانیم که شعر فارسی عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به‌دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

شعر نو فارسی با وانهادن قالب‌های شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری به‌وجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر می‌دهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریان‌های اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به‌لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم می‌کنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) می‌دانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو می‌سروده‌اند.

کتاب سکوت و فریاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان شعر معاصر فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سکوت و فریاد

«با نام تو آغاز می کنم ای خدای بخشنده و مهربان

نه شریکی داری و نه فرزندی تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم.

همه کارها را با نام تو و از تو یاری می‌طلبم صبح که از خواب بیدار شوم میگویم خدایا شکرت که به من سلامتی و بعد این همه نعمت دادی خدا را که شکر می کنی و نماز شکر می‌خوانی خدا چقدر به تو نعمت می‌دهد.

هرچقدر بیشتر بدانیم بیشتر باید بدانیم دین من انسانیت است بارالها دستم را بگیر ای خدایی که از همه بزرگتری سر به سجده می‌گذارم که من از خاک آفریده شدم و خالق من تویی شکرگزار امروز تو هستم امروز هم فرصت زندگی دادی تا از نعمت هایت لذت ببرم

سوره اول قران الف لام میم از رموز قران است این کتاب بدون شک راهنمای همه انسان‌ها هست

کسانی که به جهان غیب ایمان دارند و نماز به پا دارند و هرچه روزیشان کردی به فقیران انفاق کنند و آنانکه ایمان دارند آنچه خدای تو پیغمبران فرستاده آنها خود به عالم خلقت یقین دارند

شعر:

دل منم گرفته

نگو که گر گرفته

صدای هق‌هقش رو

یه جوری پس گرفته

آخه مغرور قلبم

نمی‌دونی چی دیدم

یه روز میل زمونه

چه حرف‌هایی شنیدم

آره قلب من امشب

بیدارم کرده از خواب

می گه تشنه‌ی آبم

دلم آب می‌خواد و آب

اما دلبریم نیست

که آبی بده دستم

امون از این زمونه

که بام نامهربونه

که با این دل خستم

چیزیم نمی‌خونه

------------------------------------

من مثل آسمونم

می‌خوام با تو بمونم

تو مثل یه ستاره

چشمک بزن دوباره

عزیز و مهربونی

بی‌نام و بی نشونی

وقتی شدی ستارم

چه حال خوبی دارم

یه حس نزدیکیه

بگو کی مثل کیه

تنهایی من و تو

حک شده با خون تو

منتظر یه خوابم

که باز بیای سراغم

دلم خوشه به عکسات

به یاد اون نگاهات

قدم، قدم می‌زنم

تو رو نفس می‌زنم

دوست دارم ستاره

چشمک بزن، دوباره

دوست دارم ستاره

چشمک بزن دوباره

----------------------------------

بیا تو ای نگارم

تویی دار و ندارم

چقدر چشات قشنگه

که با منم یه رنگه

بیا بریم یه جایی

چقدر تو مثل ماهی

هم رنگ آسمونی

فدات بشم الهی

بارون که داشت میومد

ابر سیاه در اومد

این قطره‌های بارون

ریختن توی خیابون

من و تو هم که داشتیم

با هم قدم می‌زدیم

خیس شدیم زیر بارون

مثل لیلی و مجنون.

-------------------------

در هوای تو نفس می‌کشم

به شماره‌ام می‌اندازی، معکوس

اینجا آخر دنیا نیست، اول دنیاست

وقتی تقاطع دو نگاه

وقتی دوستت دارم‌های ممتد ...

خدایا چه مهربانی تو

که چرخش این ویلچر و زمین

دستانی را، عشقی را هدیه‌ام کردی، تا دوباره زندگی کنم

تقدیم به عشق آسمانی‌ام

16

عشق من عاقبت

منو رها کردی و رفتی

قلب مرا کندی و با خود بردی

گفته بودم

لیلای من هستی

چرا

مجنونتو تنها گذاشتی و رفتی؟

حالا که نیستی

من مثلِ پروانه بال و پر شکسته‌ام

در انتظار تو چشم به

در بسته دوخته‌ام

باز آ... که من

در فراغ تو

دست از جهان شسته‌ام.

--------------------------------

دل‌گیرم از آدم‌ها

در این دنیای صد رنگ به جز

دو رویی رنگ دیگر ندیدم

رسوای عالم شدم از شور عشق

در کوچه و خیابان به دنبال دستان عشق می‌گردم چشمان

همیشه بارانی

من امشب باز پرسه می‌زنم در ازدحام کوچه‌های عاشقی

کجایی ای عشق

بیا و

مرا به خود، خودت برسان

19

صدای نسیم بهاری به گوشم می‌رسد

قدم می‌زنم در این هوا به یاد تو

ای بهانه‌ی سبز من

قلب بیمارم کند می‌زند،

بیا دستم را بگیر

و مرا ببر به کوه و دشت و دمن‌زارها،

یقین که

چمن‌زارها منتظر دیدارمان هستند»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۷,۰۰۰
تومان